ORIGINAL_ARTICLE
دوره بحرانی کنترل علفهای هرز برنج(Oryza sativa L.) در استان لرستان
به منظور تعیین بهترین دوره برای کنترل علفهای هرز غالب مزارع برنج (Oryza sativa L.) در منطقه ویسیان استان لرستان، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان اجرا شد. طرح آزمایشی مورد استفاده بلوکهای کامل تصادفی و تیمارهای آن شامل دو گروه حذف و حضور علفهای هرز تا فواصل 14، 28، 42 و56 روز پس از کاشت نشاء به همراه یک تیمار شاهد برای هر گروه بود. طبق نتایج این آزمایش، دوره بحرانی کنترل علفهای هرز برای کاهش قابل قبول عملکرد دانه در حد 5% و 10% به ترتیب بین روزهای 11 تا40 و14 تا30 پس از کاشت نشاء بود. انجام عملیات وجین قبل از روز 8 و بعد از روز 49 تأثیر قابل توجهی در افزایش عملکرد نداشت. طول دوره بحرانی همچنین بر اساس درجه حرارت تجمعی تعیین گردید، بر این مبنا برای کاهش قابل قبول عملکرد در حد 5% این دوره پس از دریافت 198 درجه روز شروع و تا 768 درجه روز ادامه یافت و با افزایش درصد خسارت مجاز طول این دوره کاهش یافت. افزایش تداخل علفهای هرز در مراحل اولیه رشد برنج باعث کاهش مداوم و سریع عملکرد دانه گردید بطوریکه در فاصله روزهای 14 تا 28 پس از کاشت نشاء به ازاء هر روز تاخیر در عملیات وجین به طور متوسط حدود 47 کیلوگرم از عملکرد دانه کاسته شد.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27062_b8512ba82314465f99b6874a9c08c23d.pdf
2005-09-23
171
182
10.22067/gsc.v3i2.1301
عبدالرضا
احمدی
ahmadi1024@yahoo.com
1
دانشگاه لرستان
LEAD_AUTHOR
مجید
رستمی
majidrostami7@yahoo.com
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
جهانشیر
شاکرمی
3
دانشگاه لرستان
AUTHOR
محمد
فیضیان
feizian.m@lu.ac.ir
4
دانشگاه لرستان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر کاهش غلظت علفکش متریبیوزین در مقایسه با وجین و کولتیواتور بر علفهای هرز سیب زمینی در دو سیستم شخم حفاظتی و متداول
در سالهای اخیر، به کارگیری علفکشها با دز کاهش یافته در مدیریت تلفیقی علفهای هرز با هدف کاهش آلودگی محیط زیست، توجه بسیاری از متخصصین علفهای هرز را به خود جلب کرده است. به منظور بررسی تأثیر کاهش غلظت علفکش متریبیوزین بر علفهای هرز سیب زمینی، آزمایشی بصورت کرتهای خرد شده نواری در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو نوع سیستم شخم (حفاظتی- متداول) و 6 تیمار مدیریت علفهای هرز (1- علفکش با دز توصیه شده، 2- علفکش با دز کاهش یافته، 3- وجین، 4- کولتیواتور، 5- تلفیق تیمار 2و3، 6- تلفیق تیمارهای 2و4 ) بود. نتایج نشان داد که تیمار کولتیواتور دارای بیشترین تعداد و بیوماس علفهای هرز بود در حالی که کمترین تعداد علف هرز باریک برگ در تیمار کولتیواتور+ علفکش کاهش یافته و در هر دو سیستم شخم حفاظتی و متداول مشاهده شد و از طرفی بیشترین تعداد شاخه فرعی، بلندترین ارتفاع بوته و بلندترین شاخههای فرعی سیب زمینی مربوط به همین تیمار بود. بیوماس علفهای هرز پهن برگ و بیوماس کل علفهای هرز در تیمار علفکش کاهش یافته نسبت به تیمار دز کامل، کمتر بود. بین بیوماس و تعداد علفهای هرز با سطح برگ، ارتفاع و ارتفاع بلندترین شاخه فرعی سیب زمینی همبستگی منفی وجود داشت. به طور کلی تلفیق کولتیواتور با مقدار کاهش یافته علفکش، کارآمدترین روش در مدیریت علفهای هرز سیب زمینی بود.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27102_24c2f7938fae9aaeac774bb6c1bd0044.pdf
2005-09-23
183
194
10.22067/gsc.v3i2.1302
شهاب
اقبالی شاه آباد
sh_weed@yahoo.com
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
علیرضا
کوچکی
akooch@um.ac.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
مهدی
نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
3
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر برخی روشهای مدیریت علفهای هرز بر عملکرد سیب زمینی در دو سیستم شخم حفاظتی و متداول
در سالهای اخیر، مقاومت علفهای هرز به علفکشها، توجه بسیاری از متخصصین علفهای هرز را به خود جلب کرده است تا تغییراتی در شیوههای مدیریت علفهای هرز ایجاد کنند. به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف مدیریت و تلفیق آنها بر عملکرد سیب زمینی، آزمایشی بصورت کرتهای خرد شده نواری در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1383 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو نوع سیستم شخم (حفاظتی- متداول) و 6 تیمار مدیریت علفهای هرز (1-علفکش با دز توصیه شده، 2- علفکش با دز کاهش یافته، 3- وجین، 4- کولتیواتور، 5- تلفیق تیمار 2و3، 6- تلفیق تیمارهای 2و4 ) بود. نتایج نشان داد که عملکرد سیب زمینی در تیمار وجین و کولتیواتور، در هر دو سیستم شخم حفاظتی و متداول، بیشتر از بقیه تیمارها بود. عملکرد در تیمارهای تلفیقی (علفکش کاهش یافته+ وجین یا کولتیواتور) و در شخم متداول، با تیمارهای منفرد علفکش کامل و علفکش کاهش یافته، اختلاف معنی داری نداشت. تیمارهای تلفیقی در شخم حفاظتی علاوه بر داشتن عملکرد بالا، دارای کمترین تعداد و بیوماس علفهای هرز نسبت به سایر تیمارها بودند. به طور کلی تلفیق مدیریتهای مکانیکی علفهای هرز با علفکش کاهش یافته همراه با سیستم شخم حفاظتی در تولید عملکرد سیب زمینی مناسبتر بود.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27132_aec0c361b1280a34e5431d39d11f5e41.pdf
2005-09-23
195
206
10.22067/gsc.v3i2.1303
شهاب
اقبالی شاه آباد
sh_weed@yahoo.com
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
علیرضا
کوچکی
akooch@um.ac.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
مهدی
نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
3
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی واکنش جوانهزنی بذر زنیان، رازیانه و شوید به پتانسیلهای اسمزی و ماتریک ناشی از کلرید سدیم و پلی اتیلن گلایکول 6000 در دماهای مختلف
به منظور بررسی واکنش جوانهزنی بذر سه گیاه دارویی زنیان، رازیانه و شوید به پتانسیلهای اسمزی ناشی از کلرید سدیم و پلی اتیلن گلایکول 6000 در دماهای مختلف، دو آزمایش جداگانه بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در محیط کنترل شده به اجراء درآمد. دماهای این آزمایش 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سانتیگراد بود. سطوح پتانسیل اسمزی نیز عبارت بود از: 0، 5/0-، 1- و 5/1- مگا پاسکال. نتایج این تحقیق نشان داد که تأثیر گونه، دما و پتانسیل اسمزی و نیز اثرات متقابل گونه و دما با هر یک از پتانسیلهای اسمزی معنیدار بود. با افزایش شدت تنش سرعت و درصد جوانهزنی و نیز طول ریشهچه وساقهچه در تمامی گونهها کاهش یافت. بالاترین درصد جوانهزنی در 15 درجه و بیشترین سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه در 20 درجه سانتیگراد مشاهده شد. در بین گونهها بذر زنیان بیشترین و بذر شوید کمترین مقاومت را نسبت به تغییرات دما و پتانسیل اسمزی نشان دادند. تنش خشکی نسبت به تنش شوری تأثیر منفی شدیدتری بر سرعت و درصد جوانهزنی داشت به طوری که در پتانسیل 5/1- مگاپاسکال خشکی هیچگونه جوانهزنی مشاهده نشد ولی طول ریشهچه و طول ساقهچه در شرایط تنش شوری کاهش بیشتری از خود نشان دادند. درصد کاهش طول ساقهچه نسبت به ریشهچه در هر دو شرایط تنش خشکی و شوری بیشتر بود که نشان دهنده حساسیت بیشتر این صفت می باشد.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27146_d8f721eb3c1d82b3be04a0307a631450.pdf
2005-09-23
207
218
10.22067/gsc.v3i2.1304
زینت
برومند رضازاده
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
علیرضا
کوچکی
akooch@um.ac.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر تنش خشکی در مراحل مختلف رشد بر میزان قندهای محلول، درجه لوله شدن و میزان آب نسبی برگ برخی ژنوتیپ های ارزن معمولی (Panicum miliaceum L.)
به منظور بررسی اثرات تنش خشکی بر ارزن، آزمایشی به طور همزمان در بیرجند و سربیشه انجام شد. در این آزمایش پنج تیمار آبیاری (آبیاری مطلوب، تنش در مرحله رویشی، تنش در مرحله ظهور خوشه، تنش در مرحله پر شدن دانه و تنش در دو مرحله رویشی و پر شدن دانه) و پنج ژنوتیپ ارزن معمولی (محلی، K-C-M.2، K-C-M.4، K-C-M.6 و K-C-M.9) در یک طرح (کرتهای خرد شده) اسپلیت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. تنش خشکی میزان پروتئین دانه، درجه لوله شدن برگ و میزان قندهای محلول برگ را افزایش داده و درصد جوانهزنی و میزان آب نسبی برگ را کاهش داد. اگرچه میزان پروتئین دانه و درصد جوانهزنی بذر ژنوتیپها تفاوت معنی داری نداشت، ولی درجه لوله شدن برگ و میزان قندهای محلول آن متفاوت بود. نتایج این آزمایش نشان داد که میزان قند، میزان آب نسبی برگ و درجه لوله شدن برگ هر یک به تنهایی نمی تواند به عنوان معیار گزینش ژنوتیپهای پر محصول در نظر گرفته شود. بنابراین توصیه میشود در گزینش ژنوتیپهای پر محصول از معیارهای دیگری نیز استفاده شود.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27215_49d9262afa3c177260dfe8b12a1550a5.pdf
2005-09-23
219
232
10.22067/gsc.v3i2.1306
محمد جواد
ثقه الاسلامی
mjseghat@yahoo.com
1
گروه کشاورزی دانشگاه آزاد بیرجند
LEAD_AUTHOR
محمد
کافی
m.kafi@um.ac.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
اسلام
مجیدی
majidi_e@yahoo.com
3
گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی علوم تحقیقات تهران، تهران- ایران.
AUTHOR
قربان
نورمحمدی
gnoorm@yahoo.com
4
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
AUTHOR
فرخ
درویش
5
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
AUTHOR
علی
قاضی زاده
6
دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر تراکم کاشت بر عملکرد، اجزای عملکردو درصد پروتئین چهار رقم سورگوم دانهای
به منظور مطالعه اثر تراکم کاشت بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد پروتئین ارقام سورگوم دانهای، آزمایشی در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل چهار رقم سپیده، محلی سراوان، پیام و کیمیا و سه تراکم 100، 180 و 260 هزار بوته در هکتار بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارقام از نظر عملکرد دانه، عملکرد پروتئین، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در پانیکول، وزن هزار دانه، شاخص برداشت و درصد پروتئین تفاوت آماری معنی داری دارند به طوری که بالاترین عملکرد دانه، عملکرد پروتئین، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در پانیکول و وزن هزار دانه در رقم محلی سراوان و بالاترین شاخص برداشت در رقم سپیده و بیشترین درصد پروتئین در رقم کیمیا مشاهده شد. اثر تراکم بر عملکرد دانه، عملکرد پروتئین، عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در پانیکول معنی دار بود و افزایش آن باعث افزایش عملکرد دانه، عملکرد پروتئین، عملکرد بیولوژیک و کاهش تعداد دانه در پانیکول گردید ولی روی صفاتی مانند وزن هزار دانه، شاخص برداشت و درصد پروتئین اثر معنی داری مشاهده نگردید. همچنین اثر متقابل رقم و تراکم بر تعداد دانه در پانیکول معنی دار بود. با توجه به نتایج این آزمایش برای دستیابی به حداکثر عملکرد دانه و پروتئین میتوان از رقم محلی سراوان با تراکم 260 هزار بوته در هکتار استفاده کرد.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27255_a6a44740cb158a77a96bf50d5b28d631.pdf
2005-09-23
233
244
10.22067/gsc.v3i2.1307
حامد
جوادی
h_javadi@pnu.ac.ir
1
دانشگاه پیام نور
LEAD_AUTHOR
محمدحسن
راشد محصل
mhrashed@um.ac.ir
2
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
AUTHOR
غلامرضا
زمانی
grz1343@yahoo.com
3
گروه زراعت دانشگاه بیرجند
AUTHOR
علی
آذری نصرآباد
azari_ali2003@yahoo.com
4
دانشگاه زابل
AUTHOR
سید غلامرضا
موسوی
s_reza1350@yahoo.com
5
آزاد اسلامی واحد بیرجند
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر سطوح مختلف کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی اسفرزه (Plantago ovata Forsk)
به منظور مطالعه واکنش گیاه اسفرزه به کودهای آلی و شیمیایی یک آزمایش گلخانهای بصورت طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار، طراحی و اجرا شد. تیمارهای کود آلی شامل کود گاوی (4 و8 تن در هکتار) و کمپوست زباله شهری (4 و 8 تن در هکتار) و کودهای شیمیایی، مقادیر توام نیتروژن و فسفر (N30P10، N30P20، N60P10 و N60P20 کیلوگرم در هکتار) بودند. نتایج نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد گیاه اسفرزه در تیمارهای کود آلی نسبت به کود شیمیایی بمراتب بیشتر بود. بیشترین ارتفاع بوته، طول سنبله، وزن دانه در سنبله، وزن دانه در بوته، وزن کاه و کلش در بوته و عملکرد کاه و کلش و دانه در جعبه در تیمار کمپوست 8 تن در هکتار بدست آمد. بیشترین درصد موسیلاژ دانه در تیمار کود گاوی مشاهده شد.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27282_7c84d20fbb38c9c5782781d24dfccc3f.pdf
2005-09-23
245
254
10.22067/gsc.v3i2.1308
اعظم
خندان
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
علیرضا
آستارایی
astaraei@um.ac.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
مهدی
نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
3
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
امیر
فتوت
afotovat@um.ac.ir
4
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر دفعات آبیاری و کود دامی بر عملکرد و اجزاء عملکرد زیره سبز
زیره سبز (Cuminum cyminum ) یکی از مهمترین و اقتصادی ترین گیاهان دارویی است که می تواند در مناطق خشک و نیمه خشک ایران برای کشاورزی در شرایط کمبود آب حائز اهمیت فراوانی باشد. برای تعیین اثرات دفعات آبیاری و کود دامی بر عملکرد و اجزاء عملکرد دانه زیره سبز، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال زراعی 83-1382 در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی زهک از توابع شهرستان زابل انجام شد. تیمار های آزمایش شامل: دفعات آبیاری در سه سطح (دو بار آبیاری: همزمان با کاشت و پس از استقرار کامل1I، سه بار آبیاری: همزمان با کاشت و پس از استقرار کامل و مرحله آغاز گلدهی2I، چهار بار آبیاری: همزمان با کاشت و پس از استقرار کامل و مرحله آغاز گلدهی و مرحله شروع پر شدن دانه3I) و کود دامی در دو سطح (عدم مصرف کود دامی1F ، مصرف 20 تن در هکتار کود دامی 2F) بودند. نتایج نشان داد که صفات تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در گیاه، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، کاه و دانه بطور معنی داری تحت تأثیر تیمارهای آبیاری واقع شدند. عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه با استفاده از کود دامی افزایش معنی داری داشت. بیشترین عملکرد دانه وعملکرد بیولوژیک و تعداد چتر در گیاه در تیمار سه بار آبیاری با مصرف کود دامی و پس از آن در تیمارچهاربار آبیاری با مصرف کود دامی مشاهده شد. تفاوت معنی داری بین تیمارهای 2F1I و 1F2I و1F3I در مورد اجزاء عملکرد و عملکرد دانه مشاهده نشد که نشان میدهد در صورت استفاده از کود دامی می توان از دفعات آبیاری کاست و عملکرد مناسب را بدست آورد. تیمار دوبار آبیاری بدون مصرف کود، کمترین عملکرد دانه و بیولوژیکی، تعداد چتر در بوته و بیشترین وزن هزار دانه را داشت. برتری تیمار مصرف کود نسبت به عدم مصرف کود در اثر دوبار آبیاری به بیشتر بودن تعداد دانه در چتر در تیمار مصرف کود دامی نسبت داده می شود. عملکرد دانه و بیولوژیک با تعداد چتر در بوته و تعداد بذر در بوته همبستگی مثبت و بالایی داشت.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27308_5a01db01fdbc02f11778d7968cdd2a91.pdf
2005-09-23
255
262
10.22067/gsc.v3i2.1309
احمد
قنبری
ghanbari@uoz.ac.ir
1
دانشگاه زابل
LEAD_AUTHOR
احمد
احمدیان
aahmadian59@gmail.com
2
استادیار گروه تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربت حیدریه
AUTHOR
محمد
گلوی
mgalavi@yahoo.com
3
دانشگاه زابل
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جنبههای اکوفیزیولوژیکی جوانهزنی شیرین بیان Glycyrrhiza glabra L. در واکنش به دما
شیرین بیان گیاهی صنعتی و دارویی است که در ایران بعنوان علف هرز عمده مزارع دیم و باغات کشور شناخته می شود. خصوصیات جوانهزنی بذور جمع آوری شده شیرین بیان از کرمانشاه و فارس تحت تیمار دماهای ثابت (0، 3، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سانتیگراد) مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین درصد جوانه زنی در بذور کرمانشاه و فارس به ترتیب در دمای 25 و 20 درجه سانتیگراد مشاهده شد و درصد نهائی جوانه زنی بذور فارس بیشتر از کرمانشاه بود. در دمای 40 درجه سانتیگراد درصد نهایی جوانه زنی در بذورکرمانشاه و فارس به ترتیب 27 و 43 درصد بدست آمد. سرعت جوانه زنی نیز روند مشابهی را دارا بود. برای هر دو جمعیت، کوتاه ترین زمان رسیدن به 10، 50 و 90 درصد جوانه زنی در محدوده20 تا 30 درجه سانتیگراد برای هر دو جمعیت کوتاهترین زمان حاصل شد. درجه حرارت کمینه، بهینه و بیشینه جوانه زنی به ترتیب 2/2، 1/29، 3/45 سانتیگراد برای بذور جمع آوری شده از کرمانشاه و 4/2، 2/29 و 44 درجه سانتیگراد برای بذور جمع آوری شده از فارس بود.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27343_b4a79b5a97ac4b628c2a2cfb3d05e92c.pdf
2005-09-23
263
276
10.22067/gsc.v3i2.1310
علی
قنبری
ghambari@um.ac.ir
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
حمید
رحیمیان مشهدی
hrahimian@ut.ac.ir
2
دانشگاه تهران
AUTHOR
مهدی
نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
3
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
محمد
کافی
m.kafi@um.ac.ir
4
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
مهدی
راستگو
m.rastgoo@um.ac.ir
5
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثرات تنش خشکی روی برخی خصوصیات مورفولوژیک تعدادی از ژنوتیپهای نخود (Cicer arietinum L.) در شرایط گلخانه
پایین بودن عملکرد نخود در کشور، اغلب به دلیل کشت ارقام کم محصول و حساسیت آن به تنشهای مختلف محیطی می باشد. تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش در کاهش عملکرد نخود مطرح شده است. این تحقیق با هدف بررسی تحمل به خشکی 9 ژنوتیپ نخود (MCC101 ، MCC174 ، MCC276 ، MCC477 ،MCC327 ، MCC476 ، جم ، کرج 31- 60 – 12 و ILC482 ) در 5 سطح خشکی ( 3/0 - ، 3- ، 6- ، 9- ، 12- بار ) به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار در سال 1382 تحت شرایط گلخانهای انجام شد. اعمال تنش خشکی پس از مرحله گیاهچه ای، متناسب با سطوح پتانسیل خشکی و منحنی رطوبتی خاک مورد نظر انجام شد. در این آزمایش صفاتی از قبیل ارتفاع گیاه، طول و تعداد شاخه جانبی، تعداد برگ، تعداد گل و غلاف در طول دوره رشد گیاه اندازه گیری شد. که همه آنها در مراحل اولیه اعمال تنش بین ژنوتیپ ها تفاوت معنی دار ی از خود نشان دادند . با گذشت زمان بروز اثرات خشکی، در پایان فصل رشد این صفات بین سطوح خشکی نیز تفاوت معنی دار داشتند. برتری سطح بدون تنش (3/0- بار ) در طول فصل رشد در مورد این صفات همواره برقرار بود. در مورد هر صفت، بین ژنوتیپ ها تنوع زیادی دیده شد. تسریع درگلدهی و غلاف دهی در شرایط تنش نسبت به شرایط عدم تنش در اکثر ژنوتیپ ها مشاهده شد. از آنجا که تعداد گل تعیین کننده تعداد دانه و در نتیجه عملکرد می باشد، میتواند پارامتر مطلوبی در ارزیابی ژنوتیپ های متحمل به شرایط تنش باشد. با توجه به تنوع پاسخ ژنوتیپها در محدوده پتانسیل 3- تا 6- بار میتوان این بازه را به عنوان بهترین محدوده ارزیابی ژنوتیپ ها برای تحمل به تنش، تحت شرایط این آزمایش ذکر کرد. در تنش های شدیدتر خشکی، وزن غلاف، دانه و شاخص برداشت به حداقل رسید. بین ژنوتیپ ها در این مرحله نیز تنوع زیادی مشاهده شد اما ژنوتیپ های MCC477 ، MCC276 و ILC482 درمیان سایر ژنوتیپ ها از شاخص های رشدی بالاتری برخوردار بودند، بعضی از ژنوتیپ ها هم مثل MCC101 و MCC174 به شرایط تنش پاسخ بهتری دادند ودر این شرایط شاخص های رشدی آنها کمتر تحت تاثیر تنش قرار گرفت.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27366_f9d4a16b855b452ba6adbbb0806debc6.pdf
2005-09-23
277
290
10.22067/gsc.v3i2.1311
احمد
نظامی
nezami@um.ac.ir
1
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
سید حسین
حسینی
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
علی
معصومی
masomi20042003@yahoo.com
3
دانشگاه پیام نور خراسان رضوی
LEAD_AUTHOR
محمد
کافی
m.kafi@um.ac.ir
4
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثرتغییراقلیم بر شاخصهای اگروکلیماتیک مناطق کشت گندم دیم در ایران
علیرغم اهمیت کلیه پارامترهای آب و هوایی بر رشد و تولید محصولات زراعی، درجه حرارت و بارندگی بیش از سایر پارامترها مورد توجه بوده و تقریباً تمامی روشهای طبقه بندی اقلیمی کشاورزی و نیز شاخصهای اقلیمی کشاورزی بر پایه این دو متغیر استوار میباشند. در شرایط تغییر اقلیم، شاخصهای اقلیمی کشاورزی نیز تغییر کرده و با ارزیابی تغییر این شاخصها امکان بررسی واکنش گیاهان زراعی به شرایط اقلیمی آینده میسر خواهد شد. از اینرو بنظر میرسد دو شاخص اقلیمی کشاورزی کمبود بارندگی و طول فصل رشد ابزار بسیار مناسبی برای ارزیابی پتانسیل تولید دیم در شرایط تغییر اقلیم میباشند. در این مطالعه ابتدا بر اساس دادههای عملکرد گندم دیم کشور، مناطق اصلی تولید گندم دیم مشخص و دادههای اقلیمی مناطق فوق جمعآوری شد. در ادامه بر اساس رطوبت قابل استفاده و بر اساس تعریف FAO در ایستگاههای مختلف در شرایط حاضر و در شرایط تغییر اقلیم برای سالهای 2025 و 2050 میلادی بر اساس نتایج مدل گردش عمومی UKMO طول فصل رشد محاسبه شد. بر اساس نتایج بدست آمده طول فصل رشد محاسبه شده بر مبنای درجه حرارت، مؤید افزایش طول فصل رشد در مناطق دیمکاری کشور است در حالیکه محاسبة طول فصل رشد بر اساس روش FAO و با احتساب رطوبت قابل استفاده گیاه، کاهش طول دورة رشد در مناطق تولید گندم کشور را نشان میدهد. میزان این کاهش در ایستگاههای مورد مطالعه برای سالهای 2025 و 2050 میلادی به ترتیب به میزان 36 – 8 و 55 – 19 روز خواهد بود. شاخص کمبود بارندگی در ایستگاههای مورد مطالعه برای سالهای 2025 و 2050 میلادی به ترتیب به میزان 7/17 – 3/8 و 3/32 – 1/21 میلیمتر خواهد بود. نتایج این تحقیق نشان داد که سطح زیر کشت گندم دیم در مناطق دیم خیز کشور برای سالهای 2025 و 2050 میلادی به ترتیب بمیزان 25-16 و33-23 درصد کاهش خواهد یافت.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27401_8eb6bcf815aaa5135b5970504197f75c.pdf
2005-09-23
291
304
10.22067/gsc.v3i2.1312
مهدی
نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
علیرضا
کوچکی
akooch@um.ac.ir
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر دورهای مختلف آبیاری و تراکم بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی سیاهدانهNigella sativa) )
توسعه روز افزون مصرف گیاهان دارویی نیاز به توسعه کشت و مدیریت و برنامه ریزی صحیح دارد. سیاهدانه یکی از گیاهان دارویی مهم و ارزشمندی است که خواصی همچون افزایش شیر مادران، ضد صرع، ضد باکتری، ضد ویروس دارد. به منظور بررسی اثر فواصل آبیاری و تراکم بوته در واحد سطح بر عملکرد و اجزای عملکرد سیاهدانه ، تحقیقی در سال زراعی 1381 در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی در قالب آزمایش کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی انجام شد. در کرتهای اصلی فواصل آبیاری( یک، دو و سه هفته) و در کرت های فرعی تراکم بوته در هر متر مربع با پنج سطح (150،200،250،300،350 بوته در متر مربع) با چهار تکرار قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه عبارت بودند از: ارتفاع بوته، تعداد شاخه های فرعی، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در فولیکول، تعداد فولیکول در بوته، عملکرد دانه در بوته، بیوماس، وزن هزاردانه، عملکرد و شاخص برداشت. نتایج حاصله نشان داد که تیمارهای مختلف آبیاری تاثیر معنی داری بر کلیه صفات مورد مطالعه بجز وزن هزاردانه و شاخص برداشت داشت. ارتفاع بوته، تعداد دانه در فولیکول و وزن هزاردانه تحت تاثیر تراکمهای مختلف بوته در واحد سطح قرار نگرفتند ولی تراکم، تاثیر معنی داری بر سایر صفات مورد مطالعه داشت. بیشترین عملکرد دانه(60/751 کیلوگرم در هکتار) در فاصله آبیاری یک هفته و کمترین آن( 2/355 کیلوگرم در هکتار) در فاصله آبیاری سه هفته مشاهده شد. در بین تیمارهای مورد مطالعه، تراکم 250 بوته در متر مربع با فاصله آبیاری یک هفته و تراکم 350 بوته در متر مربع با فاصله آبیاری سه هفته، بترتیب بیشترین (20/903 کیلوگرم در هکتار) و کمترین عملکرد دانه (9/168کیلوگرم در هکتار) را دارا بودند. به نظر میرسد با توجه به مشکل کم آبی در منطقه، تراکم های 150 تا 250 بوته در متر مربع با فواصل آبیاری دوهفته مناسبترین ترکیب برا ی تولید سیاهدانه در شرلیط آب و هوایی مشهد باشد.
https://jcesc.um.ac.ir/article_27449_51d8115ed19188202ffe3b6a22e07055.pdf
2005-09-23
305
315
10.22067/gsc.v3i2.1313
قدیر
نوروزپور
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
پرویز
رضوانی مقدم
rezvani@um.ac.ir
2
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR