دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
کارآیی جذب و مصرف نور در کشت مخلوط تأخیری و کشت متوالی گندم زمستانه و ذرت
878
890
FA
مهدی
نصیری محلاتی
0000-0003-0357-1733
دانشگاه فردوسی مشهد
mnassiri@um.ac.ir
علیرضا
کوچکی
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
محسن
جهان
0000-0003-2259-5124
دانشگاه فردوسی مشهد
jahan@um.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8034
چکیده
در اغلب مناطق کشور همزمان بودن تاریخ کاشت محصولات بهاره با دوره پر شدن دانه در غلات پاییزه مشکلاتی را در تنظیم تاریخ کاشت در بهار ایجاد کرده بعلاوه رقابت دو محصول برای آب نیز بر این مشکلات خواهد افزود. در این پژوهش استفاده از کشت مخلوط تأخیری دو محصول پاییزه و بهاره بعنوان راهکاری برای این مسئله مورد بررسی قرار گرفت. چهار تیمار مخلوط با نسبتهای 3:1، 3:2، 4:2 و 6:2 (ذرت:گندم) همرا با کشت خالص گونه ها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار به اجرا در آمد. بذور ذرت بر روی ردیفهای از پیش آماده شده بین ردیفهای گندم و در فاصله 32 روز قبل از برداشت گندم کشت شدند. در طی دوره رشد گونه ها در تمامی تیمارهای آزمایش شاخص سطح برگ، میزان تشعشع عبور کرده از کانوپی، میزان تولید ماده خشک و در نهایت عملکرد در واحد سطح اندازه گیری شد. با استفاده از این داده ها میزان تشعشع جذب شده توسط هر گونه در طی دوره رشد، کارآیی مصرف نور، شاخص برداشت و نسبت برایری زمین محاسبه گردید. نتایج نشان داد که تشعشع جذب شده توسط کانوپی در کشتهای مخلوط تأخیری به میزان قابل توجهی نسبت به کشتهای خالص بهبود یافت؛ در حالیکه کارآیی مصرف نور گونه تحت تأثیر مخلوط تغییر نکرد. مشابه کشتهای خالص بود. مقایسه مقادیر نسبت برابری زمین نشان داد که عملکرد مخلوطهای تأخیری در مقایسه با کشتهای خالص بین 27 تا 31 درصد افزایش یافت و این افزایش عمدتاً ناشی از جذب بهتر نور در کانوپی مخلوط بود. با وجودی که تأثیر عرض نوارهای گندم بر عملکرد مخلوطهای تأخیری چندان بارز نبود؛ ولی در مجموع بهترین نتیجه در مخلوط 3:2 (ذرت:گندم) بدست آمد. بر اساس یافتههای این تحقیق به نظر میرسد که استفاده از مخلوطهای تأخیری راهکار مناسبی برای استفاده بهتر از منابع و افزایش عملکرد در مقایسه با کشت متوالی گونههای پاییزه و بهاره باشد.
واژههای کلیدی: کشت مخلوط تأخیری، جذب تشعشع، کارآیی مصرف نور، رقابت، نسبت برابری زمین، عملکرد
https://jcesc.um.ac.ir/article_33769.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33769_1013e3e136b02bbe3b7234de416d8fac.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
اثر تنش یخ زدگی بر نشت الکترولیتها در شش رقم گلرنگ
891
896
FA
احمد
نظامی
0000-0001-9490-6935
nezami@um.ac.ir
نغمه
ناقدی نیا
10.22067/gsc.v8i6.8035
چکیده
تنش یخ زدگی بر روی برخی از فرایندهای حیاتی گیاهان تأثیر گذاشته و سبب اختلال در رشد آنها می شود. در همین راستا به منظور بررسی اثر تنش یخ زدگی برنشت الکترولیتها در گلرنگ ازمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملأ تصادفی در 3 تکرار با استفاده از شش ژنوتیپ گلرنگ ( شامل پنج رقم پاییزه به نامهای k.w.16، k.w.6، k.w.3، زرقان 279 و لاین 295 و یک رقم بهاره- پاییزه به نام IL-111) و شش دمای یخ زدگی (صفر،4- ،8- ،12- ،16- و20- درجه سانتی گراد) در دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. گیاهان تا مرحله7-5 برگی در شرایط آب و هوای طبیعی پاییز در داخل گلدان رشد یافته و با سرما خو گرفتند و سپس برای اعمال دماهای آزمایش به فریزر ترموگرادیان منتقل شدند. میزان پایداری غشاء سیتوپلاسمیژنوتیپها با استفاده از نشت الکترولیتها مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس دمای کشنده برای 50 درصد نمونهها (LT50) بر اساس درصد نشت الکترولیتها تعیین گردید. نتایج نشان داد که اثرات دمای یخ زدگی و ژنوتیپ بر میزان نشت مواد و LT50 ارقام مورد بررسی معنیدار (05/0 P
https://jcesc.um.ac.ir/article_33789.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33789_e28ed0aa19c6a88ee102a7b033fe19b3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
بررسی جوانه زنی و خصوصیات مورفولوژیکی گیاهچههای یولاف وحشی (Avena ludoviciana) و خردل وحشی (Sinapis arvensis)، تحت تأثیرعصاره آبی حاصل از اندامهای هوایی زیره سیاه (Bunium persicum L)، نخود (Cicer arietinum L) و مخلوط عصاره آنها
897
908
FA
روح اله
مرادی
کرمان
r.moradi@uk.ac.ir
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
دانشگاه فردوسی مشهد
rezvani@um.ac.ir
یاسر
علیزاده
ایلام
yaseralizade5@gmail.com
رضا
قربانی
دانشگاه فردوسی مشهد
reza-ghorbani@um.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8036
چکیده
به منظور بررسی اثرات عصاره آبی دو گیاه نخود و زیره سیاه و مخلوط عصاره این دو گیاه بر جوانه زنی و خصوصیات مورفولوژیکی گیاهچههای یولاف وحشی و خردل وحشی به عنوان دو علف هرز رایج، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای مورد آزمایش شامل عصاره آبی در 3 سطح (1- زیره سیاه، 2- نخود و 3- ترکیب عصاره این دو گیاه)، نوع علف هرز در 2سطح (1- یولاف وحشی و 2- خردل وحشی) و غلظت عصاره در 5 سطح (0، 10، 20، 40 و 60 درصد) بود. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین درصد و سرعت جوانه زنی، وزن ریشه چه و ساقه چه و طول ریشه چه و ساقه چه در تیمار شاهد و کمترین مقدار آنها در تیمار 60 درصد عصارهها بدست آمد. در این آزمایش عصاره زیره سیاه و مخلوط، به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را بر کاهش درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه و نسبت وزن خشک ریشه چه به ساقه چه داشتند. بین دو گونه علف هرز، یولاف وحشی نسبت به خردل وحشی درصد جوانه زنی و طول ساقه چه کمتری داشت و خردل وحشی از سرعت جوانه زنی، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه و طول ریشه چه کمتری نسبت به یولاف وحشی برخوردار بود. با توجه به نتایج بدست آمده، عصاره زیره سیاه و نخود به عنوان ترکیباتی قوی برای کنترل علفهای هرز، میتواند نتایج امیدوارکننده ای در راستای کشاورزی پایدار به همراه داشته باشد.
واژههای کلیدی: آللوپاتی، خردل وحشی، زیره سیاه، عصاره، نخود، یولاف وحشی
https://jcesc.um.ac.ir/article_33803.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33803_0bcb434eea2feb251fe138743fe1dfb6.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
مستندسازی مدیریت زراعی مزارع با استفاده از سیستم های GIS و ArcView (نمونه کاربردی، مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد)
909
919
FA
جواد
شباهنگ
دانشگاه فردوسی مشهد
ja.shabahang@yahoo.com
ریحانه
عظیمی
دانشگاه فردوسی مشهد
reyhaneazimi90@yahoo.com
حسن
عاقل
دانشگاه فردوسی مشهد
علیرضا
کوچکی
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
سرور
خرم دل
0000-0003-2995-4898
دانشگاه فردوسی مشهد
khorramdel@um.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8037
چکیده
این تحقیق با هدف مستندسازی مدیریت زراعی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و تهیه بانک اطلاعاتی سال های 87-1382 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. ابتدا خصوصیات و حدود خاکهای مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی تعیین شد. به منظور ثبت، تجزیه و تحلیل داده ها و رسم نقشه ها، از نرم افزارهایExcel ،ArcView و ArcMap استفاده شد. سپس، بانک اطلاعاتی پنج ساله کلیه عملیات محصولات زراعی و باغی مزرعه تحقیقاتی به نقشه ها انتقال یافت. نقشه منابع آب و قابلیت آبیاری مزرعه تحقیقاتی رسم شد. محدودیت ها و عملیات لازم برای اصلاح اراضی آبیاری نیز تعیین شد. نقشه های طبقه بندی قابلیت اراضی مزرعه با استفاده از نقشه های خاک و بر پایه روش طبقهبندی آمریکائی رسم شد. نقشه عملیات زراعی و مدیریتی محصولات زراعی و باغی مزرعه نیز تهیه شد. نتایج نشان داد که کیفیت آب چاههای آبیاری مزرعه خوب تا متوسط می باشد. بافت خاک اراضی مزرعه از متوسط تا نسبتاً سنگین در تغییر است. خاکهای مزرعه نسبتاً عمیق و دارای لایه محدود کننده، تراکم سنگریزه و قلوه سنگ در عمق می باشد. نفوذپذیری عمقی نمونه های خاک در حالت اشباع و میزان تغییرات ضریب هدایت هیدرولیکی متوسط و نسبتا آهسته است. همچنین خاک های مزرعه تحقیقاتی دارای کمی محدودیت تراوش پذیری می باشند. اراضی مزرعه از نظر طبقهبندی قابلیت اراضی کلاس II و تحت کلاس IIs می باشد. بنابراین بانک های اطلاعاتی تهیه شده سابقه مدیریتی و تاریخچه منطقه را منظور کرده که در نهایت می تواند منجر به سهولت مدیریت سیستم ها گردد.
واژه های کلیدی: اطلاعات مکانی، بانک اطلاعاتی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، کشاورزی دقیق
https://jcesc.um.ac.ir/article_33819.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33819_f1ca49c8a9f8b96a4062c2d1d3a69ec3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
اثر تراکم بر خصوصیات زراعی و عملکرد مرزه Satureja hortensis L.)) و شبدر ایرانی Trifolium resupinatum L.)) در کشت مخلوط
920
929
FA
فاطمه
حسن زاده اول
دانشگاه فردوسی مشهد
fa_ha140@stu.um.ac.ir
علیرضا
کوچکی
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
حمیدرضا
خزاعی
0000-0001-8409-5454
دانشگاه فردوسی مشهد
khazaie41@yahoo.com
مهدی
نصیری محلاتی
0000-0003-0357-1733
دانشگاه فردوسی مشهد
mnassiri@um.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8038
چکیده
به منظور بررسی اثر تراکم بر خصوصیات زراعی و عملکرد مرزه و شبدر ایرانی در کشت مخلوط، آزمایشی در سال زراعی 1384 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 7 تیمار (تراکم ثابت شبدر) و4 تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: کشت خالص شبدر با تراکم 80 بوته در متر مربع، کشت خالص مرزه با تراکم های40،27 و80 بوته در متر مربع و کشت مخلوط شبدر با تراکم 80 بوته در متر مربع و مرزه با تراکم های 40،27 و 80 بوته در متر مربع. در کرتهای کشت مخلوط 8 خط کشت به صورت دو ردیف شبدر ایرانی و دو ردیف مرزه و در کرتهای کشت خالص 8 خط کشت از گیاه مورد نظر، در نظر گرفته شد. نتایج در مورد گیاه مرزه نشان داد که وزن خشک اندام رویشی و عملکرد اسانس در تیمارهای کشت خالص به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای کشت مخلوط بود. وزن خشک مرزه با افزایش تراکم در تیمارهای کشت خالص کاهش، اما در تیمارهای کشت مخلوط، افزایش یافت. بررسی توزیع ماده خشک در مرزه نشان داد درصد ساقه، به طور معنی داری در تیمارهای کشت خالص بیشتر از تیمارهای کشت مخلوط بود. درصد برگ و نسبت برگ و گل به ساقه، در تیمارهای کشت خالص، به طور معنی داری کمتر از تیمارهای کشت مخلوط بود. تأثیر تیمارهای مختلف تراکم بر درصد اسانس معنی دار نبود. نتایج در مورد گیاه شبدر ایرانی نشان داد وزن خشک اندام رویشی این گیاه در زمان چین اول، در تیمار کشت خالص شبدر نسبت به تیمارهای کشت مخلوط با مرزه به طور معنی داری کمترین مقدار به دست آمد. در تیمارهای کشت مخلوط مرزه و شبدر، هر چه تراکم مرزه کمتر بود، وزن خشک شبدر ایرانی افزایش یافت. چین های دوم و سوم روند معکوسی را نشان دادند. بررسی توزیع ماده خشک در شبدر نشان داد درصد ساقه در زمان برداشت اول، به طور معنی داری در تیمار کشت خالص شبدر کمتر از تیمارهای کشت مخلوط با مرزه بود. درصد برگ در زمان برداشت اول، در تیمار کشت خالص شبدر بالاترین مقدار بود. ارزیابی نسبت برابری سطح زیر کشت و زمان نشان داد کشت مخلوط مرزه و شبدر بر کشت خالص آنها برتری داشت به طوریکه تراکم 27 بوته در مترمربع مرزه در مخلوط با شبدر، بیشترین نسبت برابری سطح و زمان را به خود اختصاص داد.
واژه های کلیدی: کشت مخلوط، تراکم، مرزه، شبدر ایرانی، درصد اسانس مرزه، نسبت برابری سطح و زمان
https://jcesc.um.ac.ir/article_33830.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33830_539dbe64b80315d09a22f9c33b1c96a8.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
تأثیر مقدار کود نیتروژن برعملکرد کمی و کیفی علوفه ذرت، ارزن مرواریدی و سورگوم در نظام کشت دوگانه
930
938
FA
شیوا
خالص رو
sh.khalesro@uok.ac.ir
مجید
آقاعلیخانی
0000-0002-8981-5892
maghaalikhani@modares.ac.ir
سید علی محمد
مدرس ثانوی
دانشگاه تربیت مدرس
modaresa@modares.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8039
چکیده
به منظور مقایسه سه گیاه علوفهای سورگوم، ذرت و ارزن مرواریدی برای تولید علوفه سبز در کشت دوم، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس در سال 1385 انجام شد. آزمایش به صورت طرح کرتهای یکبار خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. در این تحقیق ذرت (رقم هیبرید سینگل کراس 704)، ارزن مرواریدی (رقم نوتریفید) و سورگوم علوفهای (رقم اسپیدفید) به عنوان عامل اصلی و مقدار کود نیتروژن در سه سطح (100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع اوره) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاکی از پاسخ مثبت هر سه گیاه مورد بررسی نسبت به افزایش کود نیتروژن بود. به طوری که ارزن با دریافت 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بالاترین میزان علوفه تر (8/85 تن در هکتار، 3/20 درصد بیشتر از سورگوم و 9/30 درصد بیشتر از ذرت) را تولید نمود. از آن جا که مصرف نیتروژن بیش از 200 کیلوگرم در هکتار، نسبت برگ به ساقه و در نتیجه خوشخوراکی علوفه هر سه گیاه را کاهش می دهد، از اینرو در راستای کاهش مصرف نهاده های شیمیایی، کاربرد 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در کشت تابستانه این گیاهان در این منطقه کافی می باشد. فزونی علوفه سبز ارزن و سورگوم نسبت به ذرت در این سطح کودی به ترتیب 10 و 12 درصد بود. ارزن و سورگوم در این سطح کودی به ترتیب 4/72 و 5/73 تن در هکتار علوفه سبز و 8/13 و 9/22 تن در هکتار ماده خشک تولید نمودند؛ در نهایت با توجه به برتریهای کلی سورگوم و ارزن نسبت به ذرت به ویژه از لحاظ تحمل شرایط نامساعد مانند کمآبی و حاصلخیزی ضعیف خاک به نظر میرسد در این گونه موارد جایگزینی ذرت با سورگوم و ارزن گزینه مناسبی باشد. علاوه بر این تصمیم گیری در مورد توصیه زراعت سورگوم یا ارزن در منطقه نیازمند اطلاعات بیشتری در باره صفات کیفی این دو منبع علوفه ای و ارزیابی شاخص های تغذیه دام از قبیل ارزش رجحانی و مصرف اختیاری علوفه به روش in vivo می باشد.
واژههای کلیدی: سورگوم، ذرت، ارزن، نیتروژن، علوفه، ماده آلی، پروتئین خام
https://jcesc.um.ac.ir/article_33843.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33843_1d176e105468d839b429fc8f3a61d1c0.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
تأثیر کاربرد خارجی گلایسین بتائین در افزایش تحمل به سرما در گیاهچه های ذرت ( L. mays Zea)
939
945
FA
سمیرا
علی
سید وحید
اسلامی
0000-0002-5266-7216
دانشگاه بیرجند
sveslami@birjand.ac.ir
محمدعلی
بهدانی
دانشگاه بیرجند
mabehdani@birjand.ac.ir
مجید
جامی الاحمدی
0000-0002-8985-1260
دانشگاه بیرجند
mjamialahmadi@birjand.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8040
چکیده
گلایسین بتائین به عنوان یکی از حفاظت کننده های اسمزی، نقش مهمی را در تحمل گیاهان به تنش های غیرزیستی ایفا می کند. به منظور ارزیابی تأثیر پاشش برگی گلایسین بتائین بر افزایش تحمل به سرما در گیاه ذرت، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هفت سطح پاشش گلایسین بتائین (صفر، 5/2، 5، 10، 25، 50 و 100 میلی مولار) انجام شد. گیاهچه های ذرت در مرحله دو تا سه برگی با غلظت های موردنظر گلایسین بتائین پاشش شده و پس از پاشش جهت اعمال تنش سرمازدگی به مدت سه روز در دمای چهار درجه سانتی گراد قرار گرفتند. بعد از اتمام اعمال تیمار سرمایی، گیاهان به دمای اتاق (5 ± 25 درجۀ سانتی گراد) منتقل شدند. نتایج نشان داد سطوح پاشش 10 تا 100 میلی مولار گلایسین-بتائین به لحاظ ظاهری در رتبه بالاتری نسبت به سایر سطوح بودند و دمای پایین را بهتر تحمل نمودند. همچنین محتوای کلروفیل و وزن خشک ریشه و ساقه در گیاهان پاشش شده در این دامنه از غلظت گلایسین بتائین (10 تا 100 میلی مولار)، افزایش معنی داری را نسبت به تیمار عدم کاربرد آن نشان دادند. با این وجود، پاشش گلایسین بتائین در دامنۀ غلظتی 10 تا 50 میلی مولار به خوبی از نشت الکترولیت کاسته و افزایش بیشتر غلظت آن منجر به افزایش معنی دار نشت الکترولیت گردید. در کل، پاشش برگی گلایسین بتائین سبب بهبود نسبی تحمل به سرمازدگی در گیاهچه های ذرت شد.
واژه های کلیدی: تنش سرمازدگی، محتوای کلروفیل، نشت الکترولیت
https://jcesc.um.ac.ir/article_33853.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33853_4548b9c6dcda9781511f0d34ad50cb19.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
رابطة دمای سایهانداز جامعة گیاهی و میزان کلروفیل برگ با عملکرد دانة ژنوتیپهای گندمدر سطوح مختلف نیتروژن و شرایط تنش گرمای پس از گردهافشانی
946
955
FA
عادل
مدحج
0000-0002-5205-8947
adelmodhej2006@yahoo.com
شهرام
لک
sh.lack@yahoo.com
احمد
نادری
ahmadnaderi1336@gmail.com
یحیی
امام
0000-0002-7113-8168
دانشگاه شیراز
yaemam@gmail.com
قربان
نورمحمدی
دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
gnoorm@yahoo.com
10.22067/gsc.v8i6.8041
چکیده
به منظور مطالعة رابطة عملکرد دانه، میزان کلروفیل و دمای سایهانداز ژنوتیپهای گندم در شرایط مطلوب و تنش گرمای پس از گردهافشانی، این آزمایش در سال زراعی 87- 1386 در مزرعة تحقیقاتی دانشگاه آزاد اهواز انجام شد. این تحقیق در دو آزمایش مستقل، هر یک به صورت کرت یکبار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. آزمایش اول شامل کاشت ژنوتیپها در تاریخ کاشت توصیه شده یعنی اول آذر ماه بود و به منظور برخورد مراحل فنولوژیکی رشد بعد از گرده افشانی با تنش گرمای پایان فصل، تاریخ کاشت ژنوتیپها در آزمایش دیگر در اوائل بهمن ماه انجام شد. در هر آزمایش، سه سطح کود نیتروژن 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به عنوان کرت اصلی و شش ژنوتیپ گندم به عنوان کرتهای فرعی بودند. دستگاههای ترمومتر (دماسنج مادون قرمز) و کلروفیل سنج قابل حمل در مزرعه، به ترتیب برای اندازهگیری دمای اندامها و میزان کلروفیل برگ پرچم ژنوتیپهای گندم در مراحل گردهافشانی و رشد شیری دانه استفاده شدند. نتایج نشان داد، میانگین عملکرد دانة ژنوتیپهای گندم در شرایط تنش گرما نسبت به شرایط مطلوب 8/23 درصد کاهش یافت. دمای کل سایهانداز سنبله و برگ پرچم، تحت تأثیر برهمکنش ژنوتیپ و محیط قرار گرفت. اگرچه کاهش میزان نیتروژن، افزایش دمای سایهانداز را به همراه داشت، اما این افزایش در مرحلة رشد شیری دانه در شرایط تنش گرمای پایان فصل معنیدار نبود. در شرایط تنش گرمای پایان فصل، ژنوتیپهای دیررس (رقم استار و لاین 5-84-D)، ژنوتیپهای با توانایی کمتر در لولهای شدن برگ (لاین 5-84-D و رقم کرخه) و یا ژنوتیپهای با عرض برگ بیشتر (نظیر رقم استار و لاین 5-84-D)، از دمای برگ پرچم و سایهانداز بیشتر و همچنین شیب تغییرات عملکرد دانه و کلروفیل برگ پرچم بیشتری نسبت به سایر ژنوتیپها برخوردار شدند.
واژههای کلیدی: گندم، تنش گرمای پس از گردهافشانی، دمای سایهانداز و میزان کلروفیل برگ
https://jcesc.um.ac.ir/article_33866.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33866_2f64f2b23f865eeb240d9eb6e3ea5864.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
غیر پویا سازی سرب و روی در ضایعات معدن به وسیله زئولیت و سوپر فسفات تریپل و تأثیر آن بر رشد گندم
956
964
FA
محمدمهدی
ثانی
علیرضا
آستارایی
دانشگاه فردوسی مشهد
astaraei@um.ac.ir
امیر
فتوت
0000-0002-5551-7002
afotovat@um.ac.ir
امیر
لکزیان
0000-0003-3972-5802
فردوسی مشهد
lakzian@um.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8043
چکیده
آلودگی فلزات سنگین در خاک و محیط زیست می تواند از طریق غیر پویا سازی این آلایندهها کاهش یابد. تأثیر اصلاح کنندههای شیمیایی شامل زئولیت در 3 سطح صفر (Z1)، 5 درصد (Z2) و 10 درصد Z3) (و سوپر فسفات تریپل در 3 سطح صفر (P1)، 25/0 درصد (P2) و 5/0 درصد (P3) بر غلظت سرب و روی در گیاه گندم و رشد گندم در ضایعات معدن در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. ضایعات مربوط به معدن سرب و روی اصفهان (باما) با غلظت کل سرب و روی به ترتیب 2300 و 16500 (میلی گرم در کیلوگرم) بود. غلظت سرب و روی در گندم و وزن خشک گندم (رقم بم) در ضایعات اصلاح شده در آزمایش گلخانه ای مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن زئولیت و فسفر باعث کاهش غلظت سرب در اندام هوایی و افزایش غلظت در ریشه گندم شدند. اثر متقابل زئولیت و فسفر نیز بر غلظت سرب در بخش هوایی و ریشه معنی دار نبود. اما در مورد عنصر روی فقط فسفر باعث کاهش غلظت در اندام هوایی و افزایش غلظت در ریشه گندم شد و اثر متقابل بین زئولیت و فسفر در کاهش غلظت روی در اندام هوایی و افزایش غلظت روی در ریشه مشاهده نشد. علاوه بر این رشد گندم در ضایعات معدن اصلاح شده با فسفر بهتر از رشد در ضایعات اصلاح نشده بود. زئولیت تأثیری بر رشد گندم نداشت. اما تأثیر متقابل زئولیت و سوپر فسفات تریپل در افزایش وزن خشک اندام هوایی و ریشه معنی دار بود.
واژههای کلیدی: آلودگی خاک، فلزات سنگین، اصلاح کنندههای شیمیایی و تثبیت
https://jcesc.um.ac.ir/article_33882.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33882_4a5093cca01f3a589c69ab0290a95682.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
تأثیر سس Cuscuta sp.)) بر عملکرد ریشه و صفات کیفی چغندرقند (Beta vulgaris) در شرایط آب و هوایی چناران
965
974
FA
شهرام
امیرمرادی
0000-0000-0000-0000
اگرواکولوژی- دانشگاه پیام نور
shahramamirmoradi@yahoo.com
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
rezvani@um.ac.ir
محمد
عبدالهیان نوقابی
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر چغندر کرج
anoghabi@gmail.com
10.22067/gsc.v8i6.8044
چکیده
سس انگلی یکساله و فاقد سبزینه است که میتواند باعث آلودگی بسیاری از محصولات زراعی نظیر چغندرقند شده و موجب کاهش عملکرد کمی و کیفیت محصول شود. این پژوهش در سال 1385در مزارع چغندرقند منطقه چناران (استان خراسان رضوی) با هدف بررسی تأثیر خسارت علف هرز انگل سس (Cuscuta Campestris) روی عملکرد و کیفیت چغندرقند انجام شد. سه مزرعه آلوده به سس با تاریخ کاشت اوایل اردیبهشت ماه در روستاهای قزلر، ماسی حضرتی و مغان انتخاب شد. در زمان برداشت (آبانماه) از هر مزرعه، تعداد 20 نمونه تصادفی چغندرقند از قسمت های با آلودگی 100-80 درصد، برداشت شد. تعداد 20 نمونه تصادفی چغندرقند نیز از قسمتهای سالم انتخاب شد. هر نمونه از سطحی معادل 8 متر مربع برداشت شد. ریشه های هر نمونه پس از شستشو توزین و نمونه خمیر تصادفی از آنها تهیه شد. خصوصیات کیفی چغندرقند با استفاده از روش های استاندارد تعیین شد. داده ها با کمک نرم افزار SAS توسط آزمون t جفت شده مورد تجزیه آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که انگل سس در همه مزارع، باعث شد که عملکرد ریشه به طور متوسط به میزان 15 درصد، درصد قند به میزان 06/1 عیار، عملکرد شکر به مقدار 75/20 درصد، درصد قند قابل استحصال به میزان 7 درصد، ضریب استحصال شکر به مقدار 89/1 واحد و عملکرد شکر قابل استحصال به مقدار 73/17 درصد کاهش یابد. در مورد ناخالصی ها، غلظت پتاسیم و نیتروژن مضره در قسمت های آلوده به سس به ترتیب به مقدار 55/8 و 02/8 درصد کاهش ولی غلظت سدیم، 11/32 درصد افزایش یافت. میزان قند ملاس نیز در قسمتهای آلوده به سس، 04/12 درصد افزایش نشان داد. بطور کلی نتایج حاصل از خسارت انگل سس روی عملکرد و کیفیت چغندرقند در منطقه، قابل ملاحظه است. بنابراین ضرورت دارد بهداشت مزارع در خصوص عدم ورود سس به مزارع جدید رعایت گردد و همچنین راههای مبارزه و کنترل سس در مزارع با سابقه آلودگی، چه قبل و چه بعد از اتصال آن به بوته چغندرقند مورد بررسی قرار گیرد.
واژه های کلیدی : علف هرز انگل سس، چغندرقند، عملکرد ریشه، کیفیت تکنولوژیکی، ناخالصی سدیم
https://jcesc.um.ac.ir/article_33890.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33890_8dc8fa9c8196a02a08525ea72524535c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
تأثیر کاربرد نسبتهای مختلف نیترات به آمونیوم بر میزان فتوسنتز، تنفس و فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت کلزا (Brassica napus L.) در شرایط شور
975
982
FA
احمد
بای بوردی
مرکز تحقیقات کشاورزی آذربایجان شرقی
a.bybordi@areo.ir
سیدجلال
طباطبایی
تبریز
tabatabaei@tabrizu.ac.ir
علی
احمد اف
دانشگاه باکو
10.22067/gsc.v8i6.8045
چکیده :
به منظور بررسی تأثیر کاربرد نسبتهای مختلف نیتروژن در سطوح مختلف شوری در محصول کلزا آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانة مرکز تحقیقات کشاورزی آذربایجانشرقی در سال 87 انجام گرفت. فاکتور اول نسبتهای نیتروژن نیترات بــــــه آمونیوم در چهار سطح (0: 100 ، 25 : 75 ، 50 : 50 و 75 : 25) و فاکتور دوم شوری در دو سطح صفر و 200 میلیمولار کلرورسدیم بود. بیشترین وزن تر و خشک ، سطح برگ و مقدار آب نسبی، میزان فتوسنتز و شدت تعرق و میزان پتاسیم در برگ در صورت کاربرد نسبت(50 :50) نیترات به آمونیوم در شرایط غیر شور به دست آمد. با افزایش شوری مقادیر پارامترهای وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، مقدار نسبی آب، میزان و فتوسنتز و شدت تعرق و میزان پتاسیم برگ به طور معنیداری کاسته شده و به نظر میرسد با افزایش شوری در صورت اعمال نسبت نیتروژنی، (50 :50) نیترات به آمونیوم گیاه آسیب کمتری میبیند. همچنین فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت نظیر گلوتاتیون ردوکتاز، سوپراکسید دسیموتاز، پراکسیداز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در نتیجة اعمال تیمارهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت در محیط شور به طور معنیداری بیشتر از شرایط غیر شور بود. در تیمارهایی که محصول کلزا از مقادیر بالای آمونیوم استفاده نموده بود میزان فعالیت این آنزیمها بیشتر از شرایط تغذیه با نیترات بود. بیشترین میزان فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت در صورت کاربرد نسبت نیترات به آمونیوم 50 : 50 و 75: 25 اندازهگیری شد. به نظر میرسد با قرار گرفتن کلزا در محیط شور و کاربرد نسبتهای نیتروژنی فوق، گیاه بهتر خواهد توانست شرایط تنش را سپری نماید.
واژه های کلیدی : کلزا، شوری، نسبتهای نیتروژن، آنزیمهای آنتی اکسیدانت
https://jcesc.um.ac.ir/article_33898.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33898_bba7321e97fcfd66f2ecdd88b63061f8.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
عکس العمل ارقام بهاره گندم به تاریخ های متفاوت کاشت پاییزه در نیشابور
983
994
FA
احمد
جعفرنژاد
ajafarnzhad@yahoo.com
محمد
شریف الحسینی
10.22067/gsc.v8i6.8046
چکیده
به منظور ارزیابی عکس العمل ارقام رایج گندم بهاره به تاریخ های مختلف کاشت این پژوهش طی دو سال زراعی 84-1382 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی نیشابور اجرا شد. در این راستا هشت رقم گندم مرودشت، کراس اروند، مهدوی، پیشتاز، فلات، شیراز، چمران و بک کراس روشن در پنج تاریخ کاشت 15 مهر،30 مهر، 15 آبان، 30 آبان و 15 آذر در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و به صورت کرت های خرد شده در سه تکرار کشت شدند. تاریخ های کاشت در کرت های اصلی و ارقام گندم در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد تاریخ کاشت بر اکثر صفات مورد بررسی ارقام اثر معنی داری داشت. ارقام نیز در صفات با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند. نتایج دو سال آزمایش با یکدیگر همسو نبود که علت اصلی آن افت دمای هوا در فروردین سال دوم آزمایش به زیر صفر (C º7-) بود و باعث شد به تیمارهایی که در مراحل نموی پیشرفته تری قرار داشتند، خسارت شدیدی وارد شود. میانگین عملکرد دانه 6417 کیلوگرم در هکتار، و عملکرد دانه سال اول و دوم آزمایش به ترتیب 6600 و 6417 کیلوگرم در هکتار بود که حاکی از شرایط آب و هوایی مناسب تر سال اول آزمایش بود. رگرسیون گام به گام نشان داد تعداد سنبله در مترمربع، تاریخ ظهور سنبله و تعداد دانه در سنبله 73 درصد عملکرد دانه در سال اول و شاخص برداشت، ارتفاع بوته و تعداد سنبله در مترمربع 70 درصد عملکرد دانه سال دوم را توجیه می نمایند. ضریب تبیین جزئی تعداد سنبله در توجیه عملکرد سال اول و دوم آزمایش به ترتیب 63 و 4 درصد بود . علت اصلی کاهش نقش تعداد سنبله بر عملکرد در سال دوم، خسارت یخزدگی و یکنواخت شدن خصوصیات پنجه های جدید تولید شده بود. نتیجه کلی نشان داد بهترین تاریخ کاشت برای دستیابی به بالاترین عملکرد 15 آبان با مقدار 6869 کیلوگرم در هکتار و مناسب ترین رقم شیراز با 6943 کیلوگرم در هکتار می باشد.
واژه های کلیدی: تاریخ کاشت، ارقام، گندم، عملکرد دانه
https://jcesc.um.ac.ir/article_33913.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33913_25bfe5ee6e6f7edd30fcb6e7214a0a22.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
ارزیابی حساسیت گیاهان زراعی مختلف به بقایای آترازین در خاک
995
1001
FA
ابراهیم
اﯾﺰدی درﺑﻨﺪی
0000-0003-4784-6217
داﻧﺸﮕﺎه ﻓﺮدوﺳﯽ مشهد
e-izadi@um.ac.ir
محمدحسن
راشد محصل
دانشگاه فردوسی مشهد
mhrashed@um.ac.ir
اسکندر
زند
موسسه گیاهپزشکی کشور
zand@ppdri.ac.ir
10.22067/gsc.v8i6.8048
چکیده
به منظور ارزیابی حساسیت 9 گیاه زراعی به بقایای آترازین در خاک دو آزمایش زیست سنجی در خاکهای تیمار شده با آترازین در مزرعه و شرایط گلخانه ای انجام شد. در آزمایش اول حساسیت گیاهان زراعی به بقایای احتمالی آترازین در مزرعه، در شرایط گلخانه ای بررسی شد که تیمارهای مورد نظر در این آزمایش عبارت بودند از مقادیر کود آلی در دو سطح (0 و 50 تن در هکتار) به عنوان عوامل اصلی و مقادیر آترازین در دو سطح 2 و 4 کیلوگرم ماده موثره در هکتار به عنوان عوامل فرعی بودند. پس از برداشت ذرت نمونه خاکی از هر کرت از عمق 0 تا 15 سانتی متری از 15 نقطه از هر کرت و پس از اختلاط آنها در گلخانه حساسیت گیاهان زراعی گندم، جو، چغندرقند، نخود، عدس، کلزا، به بقایای آترازین ارزیابی شد. آزمایش دوم به صورت طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به منظور ارزیابی حساسیت گیاهان زراعی گندم، جو، چغندرقند، پیاز، نخود، عدس، کلزا، لوبیا وگوجه فرنگی به بقایای شبیه سازی شده آترازین در خاک انجام شد. که تیمارهای این آزمایش غلظتهای مختلف آترازین در خاک (0، 2/0، 5/0، 1، 5، 10 و 15 میلیگرم در کیلوگرم خاک) بودند. نتایج آزمایش زیست سنجی اول تأثیر معنی داری بر گیاهان زراعی مورد آزمایش نداشت. با توجه به اینکه در شرایط مزرعه فرآیندهای تعیین کننده سرنوشت علفکش ها بیش از شرایط کنترل شده هستند به نظر می رسد، این مسأله یا اینکه بدلیل کم بودن غلظت آترازین در کمتر از حد آستانه خسارت به گیاهان مورد نظر بوده و یا اینکه غلظت آترازین در طی مراحل آماده سازی خاک به سطح پایین تری از آستانه خسارت رسیده است. در آزمایش دوم پاسخ های متفاوتی به غلظتهای شبیه سازی شده آترازین از گیاهان زراعی مورد آزمایش مشاهده شد؛ به طوریکه بر اساس رون تغییرات زیست توده گیاهان مورد مطالعه در پاسخ به غلظتهای مختلف آترازین در خاک، حساسترین و مقاومترین گیاهان به بقایای آترازین بترتیب پیاز و نخود بودند و ترتیب حساسیت گیاهان مورد مطالعه بر اساس شاخص ED50 حاصل از معادله 4 پارامتری سیگموییدی بصورت نخود‹ لوبیا ‹عدس ‹چغندر قند ‹ گوجه فرنگی ‹جو‹ گندم ‹کلزا ‹ پیاز بودند.
واژه های کلیدی: آترازین، نخود، لوبیا، عدس، چغندر قند، گوجه فرنگی، جو، گندم، کلزا، پیاز
https://jcesc.um.ac.ir/article_33935.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33935_cf873377e4d56e6e8f627c92f60ac5a5.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
آنالیز کمی رشد و تولید دو رقم محلی و تجاری تربچه در واکنش به تراکم کاشت
1002
1011
FA
محمد
بنایان اول
0000-0001-6076-6196
دانشگاه فردوسی مشهد
mobannayan@yahoo.com
میترا
رحمتی
عسکر
غنی
0000-0002-0691-4351
askar.ghani11@yahoo.com
هدی
قویدل
10.22067/gsc.v8i6.8049
چکیده
به منظور مقایسه شاخص های رشدی و مراحل فنولوژیکی رشد و نمو دو رقم محلی و تجاری تربچه در واکنش به سطوح مختلف تراکم کاشت، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 89-1388 اجرا شد. دو رقم تربچه به عنوان فاکتور اول و 3 سطح تراکم کاشت شامل 85، 120 و 170 گیاه در متر مربع به عنوان فاکتور دوم مورد بررسی قرار گرفت. مراحل فنولوژیکی و شاخص های رشدی شامل وزن تر و خشک، سطح برگ، سرعت نسبی رشد، سطح ویژه برگ، نسبت سطح برگ، سرعت آسیمیلاسیون خالص، عملکرد بخش خوراکی و نحوه تخصیص ماده خشک به برگها و ریشه در شرایط بهینه از زمان جوانه زنی تا شروع زرد شدن برگ ها اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از نظر زمان مراحل فنولوژیکی جوانه زنی و 2 تا 4 برگی اختلاف معنی داری بین دو رقم مورد بررسی در تراکم های مختلف کاشت وجود نداشت، اما از زمان شروع غده دهی به بعد، ارقام به تراکم های مختلف کاشت واکنش نشان دادند. با توجه به نتایج آنالیزهای رشد، با وجود اینکه رقم محلی شاخص و نسبت سطح برگ بالاتری داشت و طبیعتاً نور بیشتری هم جذب کرد، اما اختصاص مواد فتوسنتزی در آن بر عکس رقم تجاری به سود برگهای گیاه و نه ریشه خوراکی آن بود. عملکرد اقتصادی رقم تجاری تربچه به صورت معنی داری بالاتر از رقم محلی بود. افزایش تراکم کاشت تا 170 بوته در متر مربع باعث افزایش معنی دار سطح و شاخص سطح برگ، راندمان مصرف نور، وزن برگ ها و بیوماس کل شد اما بر وزن ریشه تربچه اثر معنی داری نداشت.
واژه های کلیدی: آنالیز رشد، تراکم بوته، تربچه، راندمان مصرف نور، سرعت نسبی رشد
https://jcesc.um.ac.ir/article_33957.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33957_383396d29e68ccaf2765b6e7c61a08f9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
8
6
2011
01
21
روابط ژنتیکی بین ژنوتیپ های لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) با استفاده از نشانگرهای مولکولی RAPD و صفات زراعی
1012
1021
FA
آنیتا
نماینده
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
محمد مجتبی
کامل منش
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
ساسان
قاسمی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
10.22067/gsc.v8i6.8050
چکیده
در این تحقیق روابط ژنتیکی 25 ژنوتیپ لوبیا با استفاده از نشانگرهای مولکولی رپید وبرخی صفات زراعی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این مطالعه آزمایشی درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و 25 تیمار (ژنوتیپ های لوبیا) در شرایط مزرعه انجام شد. نتایج این آزمایش نشان داد که تنوع زیادی بین ژنوتیپ های لوبیا از نظر عملکرد و سایر صفات زراعی وجود دارد. در حالی که دندروگرام مربوطه تهیه شده با روش UPGMA و براساس فاصله های اقلیدسی، به هیچ وجه حاکی از تفکیک ژنوتیپ ها به سه گروه متمایز چیتی، قرمز و سفید نبود. در تعیین روابط ژنتیکی ژنوتیپ ها با استفاده از نشانگر های مولکولی رپید 26 آغاز گر تصادفی مورد استفاده قرار گرفت که 144 نوار چندشکل با میانگین 54/5 نوار برای هر آغازگر ایجاد شد. متوسط میزان اطلاعات چند شکلی 273/0 و دامنه آن بین 077/0 (آغازگر P17) تا 458/0 (آغازگر P9) متغیر بود. بالاترین و پائین ترین مقدار شاخص نشانگربه ترتیب به آغازگرهای P1 (55/3) و P17 (154/0) مربوط بوده که متوسط این شاخص 59/1 محاسبه گردید. تجزیه خوشه ای براساس داده های حاصل از نشانگرهای مولکولی رپید وروش UPGMA وبا استفاده ازضرایب جاکارد ژنوتیپ ها را به سه گروه تقسیم نمود. در این تجزیه انواع لوبیا چیتی، قرمز و سفید کاملاً از یکدیگر مجزا شده و تنها چهار ژنوتیپ درگروه مربوط به خود قرار نگرفتند لذا کارایی این گروه بندی 84%=25/21 تعیین شد. تفکیک ژنوتیپ ها با استفاده از این دو روش کاملاً متفاوت بود و آزمون مانتل نیز هیچگونه همبستگی معنی داری (062/0- r=) بین دو دندروگرام نشان نداد. نتیجه نهایی اینکه در این تحقیق نشانگر مولکولی رپید ابزار بهتری در تفکیک انواع لوبیا نسبت به صفات زراعی تشخیص داده شد.
واژه های کلیدی: لوبیا، نشانگر مولکولی رپید، صفات زراعی و تجزیه خوشه ای
https://jcesc.um.ac.ir/article_33974.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_33974_8df48d913418ea07e7f74b3c0b6be680.pdf