دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
بررسی مقاومت ارقام تجاری چغندرقند به علف هرز سس (Cuscuta campestris)
208
214
FA
فرنوش
فلاح پور
0000-0003-1390-8942
agro11000@gmail.com
علیرضا
کوچکی
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
مهدی
نصیری محلاتی
0000-0003-0357-1733
mnassiri@um.ac.ir
ماهرخ
فلاحتی رستگار
10.22067/gsc.v11i2.26130
از میان علف های هرز انگل، گونه Cuscuta campestris انگل اجباری بسیاری از خانواده های گیاهی است که در بین گونه های سس بیشترین پراکنش را در جهان دارد و در سال های اخیر خسارت فراوانی به زراعت چغندرقند در استان های خراسان وارد کرده است. لذا در این تحقیق، مطالعات گلخانه ای و مزرعه ای جهت ارزیابی تحمل احتمالی ارقام تجاری چغندرقند نسبت به این علف هرز انجام شد. آزمایشات گلخانه ای در قالب طرح کاملا تصادفی، با پنج تکرار و آزمایشات مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج رقم چغندرقند (کستل، پائولینا، بریجیتا، فلورس و لائتیتیا) همراه با آلودگی سس و تیمارهای شاهد (ارقام بدون آلودگی سس) بودند. صفات مورد بررسی شامل وزن خشک و تر ریشه و اندام هوایی چغندرقند، وزن خشک سس، تعداد هوستوریوم روی اندام هوایی چغندرقند و درصد رشد سس و چغندرقند بود. براساس نتایج بدست آمده ارقام مورد بررسی سطوح مختلفی از مقاومت به انگل سس را نشان دادند. رقم فلورس در حضور انگل از لحاظ درصد وزن خشک ریشه و اندام هوایی نسبت به شاهد در مقایسه با سایر ارقام در بالاترین سطح قرار گرفت در حالیکه رقم پائولینا با داشتن 48/13 درصد وزن خشک ریشه و 96/31 درصد وزن خشک اندام هوایی نسبت به شاهد، کمترین مقاومت را نشان داد. در مورد وزن خشک سس و تعداد هوستوریوم در هر تیمار، بیشترین و کمترین مقدار به ترتیب به رقم کستل و فلورس بود. در این آزمایش رقم فلورس به عنوان مقاوم ترین و رقم کستل حساس ترین رقم به انگل سس شناخته شدند.
سس زراعی,چغندرقند,هوستوریوم,انگل اجباری
https://jcesc.um.ac.ir/article_36049.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36049_20fc1e99decabf2c9ef2d7ae27985dcd.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
ارزیابی تنوع علفهای هرز و شبیه سازی جذب و توزیع نور درکانوپی چندکشتی و تککشتی ارزن دمروباهی (Setaria italica L. ) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.)
215
225
FA
علیرضا
کوچکی
دانشگاه فردوسی مشهد
akooch@um.ac.ir
مهدی
نصیری محلاتی
0000-0003-0357-1733
mnassiri@um.ac.ir
سارا
سنجانی
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
sanjani20_s@yahoo.com
10.22067/gsc.v11i2.26131
به منظور ارزیابی تنوع علفهای هرز و شبیه سازی نور دریافتی در کشت خالص و مخلوط ارزن و لوبیا آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تیمار و در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی در سال 1388 اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل کشت خالص لوبیا، کشت خالص ارزن، کشت مخلوط افزایشی ارزن و لوبیا و تیمار شاهد بدون گیاه بودند. در این آزمایش شاخص تنوع شانون و شاخص تشابه سورنسون در شش مرحله نمونه گیری مورد بررسی قرار گرفتند. در مراحل مختلف نمونهگیری تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایش وجود داشت. در مرحله اول کمترین تنوع علفهای هرز در تیمار کشت مخلوط مشاهده شد اما در سایر مراحل این تیمار با سایر تیمارها تفاوت معنیداری نشان نداد. بیشترین تنوع علفهای هرز در تیمار شاهد مشاهده شد. نتایج شاخص سورنسون نشان داد که در طی سه مرحله ابتدایی نمونه گیری میزان تشابه تیمار کشت مخلوط با شاهد یک روند نزولی را داشت. از مدل INTERCOM برای شبیه سازی نور دریافتی استفاده شد. نتایج نشان داد که در جذب مؤثر نور، ارتفاع گیاه و نحوه توزیع برگها در کانوپی مؤثرتر از شاخص سطح برگ است. در کانوپی مخلوط به علت تفاوتهای مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی دو گونه، جذب نور به طور موثرتری صورت گرفت، در نتیجه بیشترین تداخل در جذب نور توسط علفهایهرز ایجاد شد.
تنوع علفهای هرز,شاخص شانون,شاخص سورنسون,شبیه سازی جذب نور
https://jcesc.um.ac.ir/article_36052.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36052_aa98f794687ea6064aed353a5a74decb.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
اثرات عمقهای مختلف کاشت و فشردگی خاک بر روند سبز شدن و رشد اولیه نشاء رقمهای فلفل(Capsicum annum L.) در شرایط گلخانه
226
233
FA
روشنک
شهریاری
ro_sh753@stu-mail.um.ac.ir
محمد
خواجه حسینی
agr844@gmail.com
سید مجید
هاشمی نیا
10.22067/gsc.v11i2.26132
از جمله مشکلات مهم در تولید انبوه نشاء فلفل، چسبیدگی پوسته بذر به برگهای لپه ای می باشد که می تواند منجر به عدم سبز شدن و یا سبز شدن ضعیف گیاهچههای فلفل شود. از این رو به منظور بررسی اثر عمق کاشت و نیز فشردگی خاک بر میزان رها شدگی پوسته بذر از برگهای لپهای و نیز شاخصهای رشدی نشائ رقمهای فلفل، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 4 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل سطوح مختلف فشردگی خاک (صفر،3،6 و 9 کیلوگرم وزنه روی سینیهای کشت) که به ترتیب فشاری معادل صفر،5/340،31/681 و7/1021 پاسکال(Nt/m2 ) است، عمقهای مختلف کاشت (کاشت سطحی، 1 و 2سانتیمتر) و رقمهای فلفل (التر،کالیفرنیا واندر، ای ام بل، آناهایم و فله ای ایران) بود. نتایج حاصل ازاعمال تیمارهای فشردگی خاک حاکی از آن بود که با وجود عدم تاثیر سطوح فشردگی خاک بر شاخص تعداد چسبیدگی پوسته بذر به برگهای لپه ای و نیز درصد سبز شدن، اعمال تیمارهای فشردگی در مقایسه با تیمار شاهد (عدم فشردگی خاک) به طور معنی داریp
فلفل,متوسط زمان سبز شدن,پوسته بذر,برگهای لپه ای
https://jcesc.um.ac.ir/article_36059.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36059_b809ff9810c7396e4ae9227063651587.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
بررسی تاثیر محلول پاشی آبسزیک اسید بر تحمل تنش شوری ارقام کلزا
234
240
FA
روزبه
فرهودی
roozbehfarhoudi@yahoo.com
10.22067/gsc.v11i2.26134
در این آزمایش واکنش دو رقم کلزا (فورنکس و اکاپی) به دو سطح شوری صفر و0 12 میلی مول نمک NaCl و محلول پاشی آبسزیک اسید (صفر، 15 و 30 میکرومول بر لیتر ) به صورت طرح فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان داد رقم فورنکس در شرایط تنش شوری وزن خشک اندام هوایی و فتوسنتز بیشتری داشت اما تاثیر محلول پاشی آبسزیک اسید روی رقم متحمل به شوری فورنکس منفی بود زیرا سبب کاهش شدید وزن خشک اندام هوایی در مقایسه با گیاهان محلول پاشی نشده، شد. نتایج نشان داد که محلول پاشی آبسزیک اسید (15 میکرومول بر لیتر) روی رقم حساس به شوری اکاپی در شرایط تنش سبب افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز، غلظت پتاسیم اندام هوایی و ماده خشک اندام هوایی در مقایسه با گیاهان محلول پاشی نشده، گردید اما کاهش غلظت سدیم اندام هوایی را در پی داشت. محلول پاشی آبسزیک اسید با غلظت 15 میکرومول تحمل به شوری رقم اکاپی را افزایش داد اما کاربرد 30 میکرومول بر لیتر آبسزیک اسید موجب کاهش شدید رشد در رقم اکاپی شد.
کلزا,تنش شوری,آبسزیک اسید,وزن خشک,آنزیم پراکسیداز
https://jcesc.um.ac.ir/article_36066.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36066_772148d4b295224c4454579823842806.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
تاثیر کودهای شیمیایی، گاوی و کمپوست زباله شهری بر عملکرد، اجزای عملکرد و میزان روغن سه ژنوتیپ کنجد (Sesamum indicum L.) در مشهد
241
250
FA
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
rezvani@um.ac.ir
ابوذر
صبوری
علی اصغر
محمدآبادی
دانشگاه فردوسی مشهد
روح اله
مرادی
r.moradi@uk.ac.ir
10.22067/gsc.v11i2.26135
به منظور بررسی واکنش عملکرد، اجزای عملکرد و کمیت روغن کنجد به استفاده از کودهای آلی و شیمیایی، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1385 انجام گرفت. فاکتور اصلی آزمایش شامل چهار نوع کود (کود شیمیایی، گاوی، کمپوست زباله شهری و شاهد (بدون کود)) در کرت های اصلی و فاکتور فرعی شامل ارقام کنجد در سه سطح (دو توده محلی کلات و اسفراین و رقم التان) در کرت های فرعی قرار گرفتند. اثر تیمارهای مختلف کودی بر تعداد شاخه در گیاه، تعداد کپسول در گیاه، عملکرد بیولوژیک، دانه و روغن معنی دار (05/0>P) بود. اعمال تیمارهای مختلف کودی باعث افزایش عملکرد دانه نسبت به تیمار شاهد گردید، به طوری که بیشترین عملکرد دانه به میزان 1518 کیلوگرم در هکتار در تیمار کود شیمیایی بدست آمد. تیمارهای کود دامی و کمپوست نیز با تولید 1418 و 1295 کیلوگرم تفاوت معنی دار نسبت به تیمار شاهد (1078کیلوگرم در هکتار) داشتند. صفاتی نظیر ارتفاع گیاه، وزن هزار دانه، تعداد دانه درکپسول و درصد روغن تحت تاثیر تیمارهای کودی قرار نگرفتند. اثر رقم بر تمامی صفات ذکر شده فوق معنی دار بود. رقم اسفراین بیشترین ارتفاع گیاه (122 سانتیمتر) و تعداد کپسول در گیاه (94 کپسول) را دارا بود. رقم کلات نیز بیشترین وزن هزار دانه (50/3 گرم)، عملکرد دانه (1533 کیلوگرم در هکتار) و درصد روغن (03/52) را به خود اختصاص داد. بیشترین عملکرد روغن در تیمار کود شیمایی و رقم کلات بدست آمد.
اسفراین,التان,روغن,کلات,کمپوست,کود دامی,کنجد
https://jcesc.um.ac.ir/article_36073.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36073_c858c58cde44307fcef770115e1f4eb2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
بررسی ترکیبپذیری عمومی و خصوصی چند لاین کلزا با استفاده از روش بایپلات
251
258
FA
بهنام
روستاباغی
دانشگاه تربیت مدرس
behnam.roosta@gmail.com
حمید
دهقانی
dehghanr@modares.ac.ir
بهرام
علیزاده
دانشگاه تربیت مدرس
ناصر
صباغ نیا
sabaghnia@yahoo.com
10.22067/gsc.v11i2.26136
به منظور مطالعه ترکیب پذیری و برآورد پارامترهای ژنتیکی صفت عملکرد دانه در کلزا، هفت لاین کلزا در قالب یک طرح تلاقی نیمه دیآلل 7×7 مورد ارزیابی قرار گرفتند. بذور 28 دورگ نسل F1 به همراه والدین کشت شده و از روش گرافیکی GGE biplot برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل استفاده گردید. روش بایپلات والدین مورد بررسی را بصورت ژنوتیپ محک (Tester) و انتری در یک نمودار نشان داده و امکان استخراج اطلاعات بطور گرافیکی را فراهم مینماید. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، میانگین مربعات ترکیبپذیری عمومی درسطح احتمال پنج درصد و میانگین مربعات ترکیبپذیری خصوصی و میانگین مربعات ژنوتیپها برای عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار گردید. نتایج حاصل از روش بایپلات نشان داد که دو مؤلفه اصلی 3/74 درصد (مؤلفه اصلی اول 7/47 درصد و مؤلفه اصلی دوم 6/26 درصد) از تغییرات مشاهده شده را توجیه نمودند. روش گرافیکی GGE biplot نشان داد والد Opera دارای بیشترین ترکیبپذیری عمومی مثبت و والد Fornax دارای بیشترین مقدار ترکیبپذیری عمومی منفی بود. ترکیب پذیری خصوصی ناشی از دو والد خاص، TALAYE با OPERA و TALAYE با ORIENT بیشترین مقدار بود. بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که در بین والدین مورد بررسی هتروزیس کافی برای تولید و معرفی ارقام دورگ وجود دارد.
بایپلات,دیآلل
https://jcesc.um.ac.ir/article_36079.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36079_f93be78c3576b29612e25e588ef52af6.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
پاسخ ذرت دانهای رقم BC666 به تأمین عناصر غذایی از منابع آلی (کود دامی و ازتوباکتر) در شرایط آب و هوایی لرستان
259
267
FA
مژگان
بیرانوندی
امیر
قلاوند
ghalavaa@modares.ac.ir
یوسف
فیلی زاده
سید کریم
موسوی
skmousavi@gmail.com
عبدالرضا
احمدی
دانشگاه لرستان
ahmadi1024@yahoo.com
10.22067/gsc.v11i2.26137
به منظور بررسی پاسخ ذرت دانهای رقم BC666 به تأمین عناصر غذایی آزمایشی در ایستگاه تحقیقات اکولوژیک خرمآباد در سال 1386 اجرا شد. در این آزمایش چهار تراکم (75،85، 95 و105 هزار بوته در هکتار ) و کود دامی در دو سطح 80 و 100 درصد (24 و 30 تن در هکتار) و همچنین کاربرد و عدم کاربرد ازتوباکتر کروئوکوکوم (PGPR) به صورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که شاخص سطح برگ تحت تأثیر تراکم بوته قرار گرفت و حداکثر شاخص سطح برگ (7/5) برای تراکم کاشت 105 هزار بوته در هکتار به فاصله 72 روز پس از کاشت محقق شد که در همین زمان شاخصسطح برگ برای تراکم کاشت 75 هزار بوته در هکتار 32 درصد کمتر از آن بود. احتمالاً با کاربرد کود دامی در سطح 80 درصد نیاز گیاه بر طرف شده است در نتیجه کاهش 20 درصدی کود دامی اثر منفی بر شاخص سطح برگ نداشته است. مشابهت روند تغییرات وزن برگ و وزن ساقه تک بوته ذرت طی فصل رشد برای تراکمهای کاشت مختلف گویای امکان افزایش تراکم کاشت از 75 هزار بوته در هکتار به 105 هزار بوته در هکتار، بدون کاهش قابل توجه مشخصههای تک بوته و به تبع آن افزایش تولید در واحد سطح است. کاربرد باکتری تأثیر مشخصی بر وزن برگ، شاخص سطح برگ، وزن ساقه و وزن تک بوته نداشت. شاید بتوان این موضوع را به ماده آلی مناسب خاک و کاربرد کود دامی مربوط دانست. به عبارتی با تأمین عناصر غذایی مورد نیاز ذرت از طریق خاک و کود دامی اثرات مفید باکتری پنهان مانده است. ظاهراً کاربرد سطح پایین کود دامی به مقدار 24 تُن در هکتار نیز برای برآورده ساختن نیازهای غذایی ذرت کافی بوده است. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت در خاکهای غنی کاربرد PGPR کارساز نیست.
تراکم کاشت,عملکرد دانه,شاخص سطح برگ
https://jcesc.um.ac.ir/article_36088.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36088_2bede3d3a86950186bd36f15a8b7ee2c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد در مخلوط هایی از سه توده (سبزوار، کلات، کاشمر) کنجد Sesamum indicum L.) )
268
274
FA
هادی
زرقانی
h.zarghani2004@yahoo.com
مهدی
محمدیان
دانشگاه فردوسی مشهد
پرویز
رضوانی مقدم
0000-0002-3827-3878
دانشگاه فردوسی مشهد
rezvani@um.ac.ir
عبدالجلیل
یانق
دانشگاه فردوسی مشهد
jalil.yanegh@yahoo.com
10.22067/gsc.v11i2.26138
به منظور بررسی عملکرد و اجزای عملکرد کشت مخلوط سه توده کنجد (سبزوار، کاشمر و کلات) به صورت مخلوط ردیفی، آزمایشی در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. این آزمایش به صورت بلوکهای کامل تصادفی با 6 تیمار در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل کشت خالص توده های مورد بررسی (1: سبزوار، 2: کلات و 3: کاشمر) و کشت مخلوط این توده ها شامل 1: سبزوار با کلات، 2: سبزوار با کاشمر و 3: کاشمر با کلات بود. توده های کنجد به صورت خطی در دو طرف پشته کشت شدند، بطوریکه در کشت مخلوط آن ها، این توده ها در خطوط جدا بر روی یک پشته قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار صفات اندازه گیری شده از قبیل عملکرد دانه و بیولوژیک، تعداد کپسول در ساقه اصلی و شاخه ها، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه به ترتیب در تیمارهای کشت مخلوط توده های سبزوار با کاشمر و کشت خالص توده کلات به دست آمد. به طور کلی توده سبزوار در مخلوط با سایر توده ها عملکرد کل را افزایش داد و توده های کاشمر و کلات نیز در مخلوط با توده سبزوار تحت تاثیر اثرات مثبت کشت مخلوط قرار گرفتند، به طوری که این توده ها در مقایسه با کشت خالص خود برتری معنی داری را از نظر مقدار صفات مورد بررسی نشان دادند. همچنین دو توده کاشمر و کلات در مخلوط با یکدیگر عملکرد مخلوط را کاهش دادند، بطوریکه در بیشتر صفات مورد بررسی نسبت به کشت خالص خود کاهش معنی داری را نشان دادند. از نظر نسبت برابری زمین نیز مخلوط سبزوار با کاشمر بیشترین مقدار (14/1) و مخلوط توده های کلات با کاشمر کمترین مقدار (93/0) را داشت. بنابراین در شرایط آب و هوایی دشت مشهد کشت مخلوط کنجد سبزوار با کاشمر را میتوان به منظور رسیدن عملکرد بالای دانه توصیه کرد.
تعداد کپسول,وزن هزار دانه,عملکرد دانه,نسبت برابری زمین
https://jcesc.um.ac.ir/article_36096.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36096_ef90d83c7115d2906a0cda2f29a73551.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن و فسفر بر خصوصیات و عملکرد علوفهای کوشیا (Kochia scoparia) در آبیاری با دو سطح شوری
275
284
FA
سعید
خانی نژاد
skhaninejad@gmail.com
محمد
کافی
0000-0002-0933-1346
m.kafi@um.ac.ir
حمیدرضا
خزاعی
0000-0001-8409-5454
khazaie41@yahoo.com
جواد
شباهنگ
ja.shabahang@yahoo.com
جعفر
نباتی
0000-0003-0483-7003
jafarnabati@ferdowsi.um.ac.ir
10.22067/gsc.v11i2.26139
کوشیا از جمله گیاهان متحمل به شوری است که میتوان از آن در تولید علوفه در مناطق دارای آب و خاک شور بهره برد. یکی از مشکلاتی که امروزه در تولید گیاهان علوفهای در این مناطق مورد توجه قرار گرفته است کاهش عملکرد و کیفیت علوفه در شرایط آبیاری با آب شور است. به همین منظور استفاده از کودهای شیمیایی میتواند به عنوان یک راه حل مفید مورد توجه باشد. در این راستا مطالعهای به منظور بررسی سطوح مختلف کود نیتروژن و فسفر در شرایط آبیاری با آب شور بر خصوصیات و عملکرد علوفهای کوشیا با استفاده از آزمایش طرح های خرد شده به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. کرتهای اصلی شامل سطوح شوری 2/5 و 5/16 دسیزیمنس بر متر آب آبیاری و کرتهای فرعی شامل سه سطح نیتروژن از نوع اوره (صفر، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار) و سه سطح فسفر از نوع سوپر فسفات تریپل (صفر، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) بودند. نتایج نشان داد که شوری اثر معنیداری بر ارتفاع، قطر ساقه اصلی و درصد وزن خشک گیاه نداشت. اما نیتروژن سبب افزایش ارتفاع، تعداد شاخههای جانبی و عملکرد علوفه در مقایسه با شرایط بدون نیتروژن شد. فسفر نیز عملکرد علوفه خشک را به طور معنیداری افزایش داد. اثر متقابل شوری با نیتروژن و فسفر نیز نشان داد که این کودها میتوانند از اثرات سوء تنش شوری بر روی کوشیا کاسته و باعث بهبود خصوصیات علوفهای و افزایش بیوماس شوند.
درصد وزن خشک,شاخه جانبی,اثر متقابل شوری و نیتروژن و فسفر
https://jcesc.um.ac.ir/article_36106.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36106_8eac4b0370bcae17550f362d4a8c3a93.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
تاثیر عناصر گوگرد و روی بر رشد و عملکرد بادام زمینی (Arachis hypogaea L.)
283
290
FA
صادق
اسماعیل پور
sadegh.esmailpoor@yahoo.com
جعفر
اصغری
jafarasghari7@gmail.com
محمدنقی
صفرزاده ویشگایی
حبیب اله
سمیع زاده
دانشگاه گیلان
hsamizadeh@guilan.ac.ir
10.22067/gsc.v11i2.26140
بادام زمینی یکی از گیاهان دانه روغنی می باشدکه از لحاظ درصد روغن و پروتئین در دانه منبع غنی محسوب می شود. به منظور بررسی اثر گوگرد و روی بر برخی خصوصیات رشد و عملکرد بادام زمینی از یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور گوگرد (0، 40، 80، 120 کیلوگرم در هکتار) و کلات روی (0، 5/0، 1 و 5/1 گرم در لیتر) با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 1387 در شهرستان بندر کیاشهر استان گیلان اجرا شد. نتایج نشان داد که مقادیر گوگرد و روی اثر معنی داری بر صفات گیاه بادام زمینی از جمله عملکرد غلاف، عملکرد دانه، و درصد روغن داشتند. مقایسه میانگین خصوصیات مورد بررسی نشان داد که گوگرد به میزان 120 کیلوگرم در هکتار نسبت به سایر تیمار ها اثر بخشی بهتری داشت و در بین تیمار های کلات روی بیشترین تاثیر مربوط به تیمار 5/1 گرم در لیتر بود. به علاوه، اثر متقابل مقادیر فوق گوگرد و کلات روی در صفات مذکور بیشترین افزایش را داشته است.
بادام زمینی,سرعت رشد گیاه؛ سرعت رشد غلاف؛ عملکرد غلاف؛ روغن دانه
https://jcesc.um.ac.ir/article_36110.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36110_59b07efd46c3e9e47e15865c2ad50fcb.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
ارزیابی پتانسیل استفاده از برخی ضایعات کشاورزی و جنگلی در تولید اسپاون قارچ دارویی Ganoderma lucidum
291
299
FA
مریم
توانا
azizi@feddowsi.um.ac.ir
مجید
عزیزی
azizi@um.ac.ir
محمد
فارسی
دانشگاه فردوسی مشهد
10.22067/gsc.v11i2.26141
کیفیت اسپاون در تولید موفقیت آمیز قارچ های دارویی نقش بسیار مهمی ایفا میکند. در این تحقیق ابتدا به منظور بهینه سازی شرایط برای رشد میسلیوم قارچ گانودرما، 4 بستر پایه شامل بذور گندم، جو، ارزن و تراشه چوب درخت نراد به طور جداگانه در دو دمای ˚C 1±25 و˚C 1±29 مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش دوم آزمایشات، بذور غلاتی مانند گندم، جو و ارزن با نسبتهای مختلفی از ضایعات کشاورزی نظیر سبوس گندم (10، 20 و 30 درصد وزنی)، پوست ارزن (20، 40 و 60 درصد وزنی) و همچنین تراشه چوب درخت نراد (20، 30، 50 و 60 درصد وزنی) به عنوان ضایعات جنگلی مخلوط شده و هر کدام از مخلوط ها جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین در آزمایشی دیگر، از خاکاره درختانی نظیر راش، افرا، چنار، اقاقیا، عرعر، توسکا و سپیدار که از جملهی ضایعات جنگلی به شمار میروند، به عنوان بستر رشدی استفاده گردید. در آزمایش اول، بالاترین سرعت رشد میسلیوم (mm/day 92/8) زمانی حاصل شد که از بستر گندم در دمای ˚C 1±29 استفاده شد. در آزمایش دوم، نتایج نشان داد که با افزودن 10 درصد سبوس گندم به غله گندم بالاترین سرعت رشد میسلیوم (mm/day 66/9) بدست می آید. نتایج بررسی بسترهای خاکاره نیز نشان داد که خاکاره اقاقیا با نسبت کربن به نیتروژن (C/N) 84/25، بیشترین سرعت رشد میسلیوم (mm/day 36/9) را نسبت به انواع دیگر خاک اره داشته و به عنوان اسپاون یا مکمل توصیه می گردد. بررسی های رابطه C/N بسترهای مختلف اسپاون و سرعت رشد میسلیوم، حاکی از آن است که حضور مکمل های حاوی نیتروژن اعم از سبوس یا خاک اره های غنی از نیتروژن، به بهبود رشد میسلیوم این قارچ کمک کرده و در نسبت های C/N بالاتر از 3/61، به دلیل کاهش میزان نیتروژن، سرعت رشد میسلیوم بطور چشمگیری کاهش می یابد
اسپاون,نسبت C/N,سرعت رشد میسلیوم,ضایعات کشاورزی
https://jcesc.um.ac.ir/article_36114.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36114_9333a0959df9806591fa9c35280008ba.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
اثر کود نیتروژن بر شاخص های کارایی مصرف نیتروژن در ارقام گندم (Triticum aestivum L.)
300
306
FA
رقیه سادات
حسینی
hosseini240@yahoo.com
سراله
گالشی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
segaleshi@gmail.com
افشین
سلطانی
afsoltani@yahoo.com
مهدی
کلاته
محبوبه
زاهد
mzahed121@yahoo.com
10.22067/gsc.v11i2.26142
به منظور ارزیابی اثرات کود نیتروژن بر کارایی مصرف نیتروژن در ارقام گندم آزمایش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقات کشاورزی عراقی محله گرگان در سال زراعی 87- 1386 انجام شد. سطوح کود نیتروژن به فرم اوره (0، 90، 180 و 270 کیلوگرم در هکتار) و ارقام (تجن، فلات و N81-18) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. پارامتر های اندازه گیری شده شامل کارایی مصرف نیتروژن، کارایی جذب نیتروژن، کارایی بهره وری نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، و درصد پروتئین دانه بود. بهترین شاخص های نیتروژن در شرایط شاهد مشاهده شد، رقم N81-18 دارای بالاترین کارایی مصرف نیتروژن، کارایی بهره وری نیتروژن و شاخص برداشت نیتروژن و پائین ترین کارایی جذب نیتروژن بود. همچنین ثابت شده است که دو جزء کارایی مصرف نیتروژن (کارایی جذب نیتروژن و کارایی بهروری نیتروژن) دارای مشارکت یکسان نمی باشند. در این مورد به نظر می رسد که مشارکت کارایی بهره وری نیتروژن بیشتر از کارایی جذب نیتروژن برای تمام ارقام بود.
گندم,کود نیتروژن,ارقام,کارایی مصرف نیتروژن
https://jcesc.um.ac.ir/article_36125.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36125_dd62494dafd5b5eaf0724c75da7fb4e5.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
ارزیابی کارایی علفکش کلتودیم در مقایسه با سایر باریکبرگکشها برای کنترل علفهایهرز باریکبرگ سویا (.L Glycin max)
307
315
FA
سید کریم
موسوی
skmousavi@gmail.com
پیمان
ثابتی
ناصر
باقرانی
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گلستان
10.22067/gsc.v11i2.26144
آزمایش ارزیابی کارایی استفاده از باریکبرگکش کلتودیم (سلکت) برای کنترل علفهایهرز باریکبرگ سویا در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 8 تیمار و 4 تکرار طی سال 1385 در استانهای لرستان، کرمانشاه و گلستان اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل (1، 2، 3 و 4) کاربرد پسرویشی علفکش کلتودیم در مقادیر 6/0، 8/0، 1 و 2/1 لیتر در هکتار؛ (5) کاربرد پسرویشی علفکش سیکلوکسیدیم به مقدار 3 لیتر در هکتار؛ (6) کاربرد پسرویشی علفکش هالوکسی فوپ-آر-متیل به مقدار 75/0 لیتر در هکتار؛ (7) کاربرد پسرویشی علفکش کوییزالوفوپ-پی-اتیل به مقدار 2 لیتر در هکتار و (8) شاهد وجین دستی علفهرز بود. در لرستان کاربرد علفکش کلتودیم به میزان 2/1 لیتر در هکتار سبب کاهش 74 درصد زیستتوده علفهایهرز باریکبرگ شد. در کرمانشاه کاربرد علفکش کلتودیم به میزان 2/1 لیتر در هکتار سبب کاهش 78 درصد تراکم علفهایهرز باریکبرگ شد. در گلستان تیمارهای کاربرد کلتودیم به مقدار 1 و 2/1 لیتر در هکتار، تراکم علفهرز سوروف را به ترتیب 75 و 80 درصد کاهش داد. بر این اساس استفاده از علفکش کلتودیم، برای کنترل علفهایهرز باریکبرگ کشت سویا، با توجه به کارایی بالا و مقدار مصرف کمتر آن در مقایسه با برخی باریکبرگکشهای رایج قابل توصیه است.
بازدارندههای ACCase
https://jcesc.um.ac.ir/article_36132.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36132_36316b798f02e5ab42ce90dd41ba2121.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
تجزیه ژنتیکی اجزاء مقاومت در تعدادی از ارقام گندم هگزاپلوئید نسبت به نژادهای 134E134A+ و 174E174A + زنگ زرد
316
326
FA
محمدرضا
بی همتا
mrghanad@ut.ac.ir
امین
ابراهیمی
محمد
دشتکی
md_dashtaki@ut.ac.ir
10.22067/gsc.v11i2.26147
به منظور بررسی نحوه توارث به زنگ زرد آزمایشی دیالل، با دو نژاد 174 E 174 A +، 134 E 134 A + عامل بیماری زنگ زرد در شرایط گلخانه در گروه زراعت واصلاح نباتات دانشگاه تهران در 3 تکرار به صورت طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. مواد آزمایشی، 5 رقم گندم و 10 نتاج F1 حاصل از آنها بود. اجزای مقاومت شامل دوره کمون، تیپ آلودگی، اندازه جوش و تعداد جوش بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپ ها برای تمام صفات اختلاف معنی داری وجود دارد. رقم Kotari در میان والدین دارای بیشترین GCA در جهت افزایش مقاومت بود. برای هر دو نژاد، حالت غالبیت برای اکثر آلل ها وجود داشت. در کاهش تیپ آلودگی، جزء افزایشی دارای اهمیت بیشتری نسبت به جزء غیر افزایشی بود. در حالیکه جزء غیر افزایشی نسبت به جزء افزایشی در افزایش اندازه جوش (مقاومت کمتر) و تعداد جوشها دارای اهمیت بیشتری بود. نتایج تجزیه واریانس Vr + Wrو Vr – Wrبر وجود اثرات غالبیت در شرایط هر دو نژاد دلالت داشت. تجزیه مرکب بر اساس دو نژاد در گلخانه اثر نژاد و اثر متقابل نژاد × ژنوتیپ را معنی دار نشان داد که بیانگر تفاوت نژادها از نظر قدرت بیماری زایی و وجود ژن های اختصاصی در ارقام می-باشد.
تجزیه دیالل,زنگ زرد,دوره کمون,تیپ آلودگی,اندازه جوش
https://jcesc.um.ac.ir/article_36141.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36141_616afd36e4a8589c9ed06f7f914710c3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
مقایسة کارآمدی تولید گندم و جو به لحاظ مصرف انرژی و بهره وری آن در استان سیستان و بلوچستان
327
336
FA
سید مسعود
ضیایی
0000-0003-1051-0605
مجتمع آموزش عالی سراوان
ziaeimasoud@yahoo.com
فرزاد
حسین پناهی
0000-0001-8032-6403
f.hosseinpanahi@agri.uok.ac.ir
جعفر
ولی زاده
walisade@hamoon.usb.ac.ir
سید ابوالقاسم
برآبادی
10.22067/gsc.v11i2.26148
مقایسة بهره وری انرژی گیاهان زراعی با همدیگر یکی از روشهایی است که می تواند در اولویت بندی کشت گیاهان مختلف زراعی در هر منطقه به کار گرفته شود. بدین منظور مطالعه ای با هدف مقایسة مزارع گندم و جو استان سیستان و بلوچستان از نظر جنبه های مختلف مصرف انرژی، طی سال زراعی 89-1388 صورت گرفت. 100 مزرعه از مزارع گندم و 100 مزرعه از مزارع جو موجود در شهرستانهای زاهدان، زابل، سراوان، خاش، ایرانشهر، گشت، سیب و سوران، زابلی، ناهوک، جالق و نیک شهر به صورت تصادفی انتخاب و اطلاعات مربوط به نهاده های ورودی و عملکرد گندم و جو در قالب پرسشنامه هایی از کشاورزان استخراج گردید. نتایج نشان داد که مقدار کل انرژیهای ورودی در مزارع گندم و جو به ترتیب 97/32492 و 81/25655 مگاژول در هکتار محاسبه شد. میزان انرژی خروجی در مزارع گندم و جو نیز به ترتیب 24/48517 و 87/49800 مگاژول در هکتار بدست آمد. بر این اساس مقادیر کارایی مصرف انرژی در مزارع گندم و جو به ترتیب 49/1 و 94/1 و میزان بهره وری انرژی در مزارع نامبرده به ترتیب 056/0 و 066/0 برآورد شد. سهم انرژیهای تجدیدپذیر که معیاری از پایداری بوم نظام های کشاورزی می باشند، در مزارع گندم 60/19 درصد و در مزارع جو 60/14 درصد به دست آمد. در مجموع به نظر می رسد که تولید جو در استان سیستان و بلوچستان به لحاظ جنبه های مختلف مصرف انرژی کارآمدتر از مزارع گندم باشد.
انرژیهای تجدیدپذیر,انرژیهای غیرقابل تجدید,انرژی ویژه,بهره وری انرژی
https://jcesc.um.ac.ir/article_36148.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36148_e4d108c197e4dbd75df2686fe7cd8a1c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
بررسی کمیت و کیفیت تولید کدو پوستکاغذی (Cucurbita pepo L.) تحتتأثیر کشت گیاهان پوششی زمستانه خلر (Lathyrus sativus) و شبدر ایرانی (Trifolium resopinatum)، تلقیح با ریزوباکتریهای تحریککنندهی رشد گیاه و کاربرد کودهای آلی
337
356
FA
محسن
جهان
0000-0003-2259-5124
jahan@um.ac.ir
محمد بهزاد
امیری
0009-0004-4225-8074
m.b2.amiri@gmail.com
مهسا
اقحوانی شجری
دانشگاه فردوسی مشهد
mahsashajari@yahoo.com
سید محمد کاظم
تهامی زرندی
دانشگاه فردوسی مشهد
s.m.k.tahami@gmail.com
10.22067/gsc.v11i2.26149
در سالهای اخیر به منظور افزایش سلامت بومنظامهای زراعی، استفاده از نهادههای بومسازگار بهویژه در زمینهی تولید گیاهان دارویی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. به منظور بررسی اثر کودهای آلی و بیولوژیک بر خصوصیات کمی و کیفی کدو پوست کاغذی (Cucurbita pepo L.) در شرایط کشت و عدم کشت گیاهان پوششی، آزمایشی در سال زراعی 89-1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکدهی کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، به صورت کرتهای دوبار خردشده در قالب طرح پایهی بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. بقایای یکسالهی چهار نوع کود آلی مختلف (گاوی، گوسفندی، مرغی و ورمیکمپوست) در کرتهای اصلی، تلقیح و عدم تلقیح با نیتروکسین (دارای باکتریهای Azotobacter sp. و Azospirillum sp.) در کرتهای فرعی و کشت و عدم کشت گیاهان پوششی خلر و شبدر ایرانی در کرتهای فرعیفرعی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که تمامی کودهای آلی مورد استفاده در آزمایش به جز کود مرغی، سبب افزایش عملکرد میوه نسبت به شاهد شدند. کاربرد کود بیولوژیک و کشت گیاهان پوششی بهترتیب تعداد میوه در بوته و عملکرد میوه را نسبت به شاهد افزایش دادند، ضمن اینکه استفاده از هر یک از این عوامل، میزان نیتروژن خاک را نیز بهبود بخشید. با توجه به نتایج اثرات متقابل کودهای آلی و بیولوژیک، استفادهی همزمان از ورمیکمپوست و نیتروکسین نسبت به کاربرد جداگانهی هر یک از این کودها باعث افزایش عملکرد دانه شد. نتایج اثرات متقابل کودهای آلی و گیاهان پوششی حاکی از آن بود که گیاهان تحت تأثیر کودهای آلی مورد استفاده در آزمایش، در هر دو شرایط کشت و عدمکشت گیاهان پوششی، دارای میزان پروتئین بیشتری نسبت به شاهد بودند. اثر متقابل سهگانهی کودهای آلی، بیولوژیک و گیاهان پوششی بر میزان نیتروژن خاک معنیدار بود، بهطوریکه ورمیکمپوست بیشترین کارایی خود را زمانی نشان داد که همزمان با گیاهان پوششی و کود بیولوژیک بهکار رفت. اثر کودهای آلی و نیز کشت و عدم کشت گیاهان پوششی بر هدایت الکتریکی (EC) و pH خاک معنیدار نبود، اما کاربرد کود بیولوژیک سبب کاهش pH خاک به میزان 6/0 شد. بررسی رابطهی بین هدایت الکتریکی و pH خاک، نشان داد که با افزایش pH خاک، هدایت الکتریکی آن نیز بهطور خطی افزایش یافت. بهطورکلی، نتایج این آزمایش نشان داد که کاربرد توأم کودهای آلی، بیولوژیک و گیاهان پوششی و در نتیجه بروز اثرات متقابل موجود بین آنها، ضمن بهبود بخشیدن به وضعیت حاصلخیزی خاک، سبب تولید عملکرد مطلوب و عاری از بقایای شیمیایی کدو پوستکاغذی در یک نظام زراعی کمنهاده شد.
نیتروکسین، ورمیکمپوست,حاصلخیزی خاک,گیاهان دارویی,نهادههای بومسازگار
https://jcesc.um.ac.ir/article_36152.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36152_1c8ae44a80da41d4d8771966314f3484.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
اثر مقادیر مختلف کود نیتروژن بر رقابت کلزا (Brassica napus L.) و خردل وحشی (Sinapis arvensis L.)
357
364
FA
عادل
مدحج
0000-0002-5205-8947
adelmodhej2006@yahoo.com
علی
کیهانی
10.22067/gsc.v11i2.26150
به منظور ارزیابی اثر تراکم های مختلف علف هرز خردل وحشی بر عملکرد و اجزای عملکرد دانۀ کلزا رقم هایولا 401 در مقادیر متفاوت کود نیتروژن، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 90-1389 اجرا شد. تیمار اصلی شامل چهار سطح نیتروژن: بدون کود، 140،70 و 210 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و تیمار فرعی شامل تراکم های خردل وحشی (صفر، 6، 12، 18و 24 بوته در متر مربع) بود. نتایج نشان داد که عملکرد دانۀ کلزا در تراکم های 6، 12، 18 و 24 بوته خردل در متر مربع به ترتیب 5/15، 7/36، 4/47 و 6/58 درصد نسبت به تیمار شاهد بدون علف هرز کاهش یافت. کاهش عملکرد دانۀ کلزا در تیمارهای علف هرز به دلیل کاهش تمام اجزای عملکرد دانه به ویژه تعداد غلاف در بوته بود. افزایش تراکم علف هرز باعث کاهش معنی دار کارایی زراعی مصرف نیتروژن در کلزا شد. بیشترین میزان کارآیی زراعی مصرف نیتروژن به تیمار 70 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و شرایط عاری از علف هرز و کمترین آن به تیمار 210 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و تراکم 24 بوته خردل وحشی در متر مربع اختصاص داشت. بطور کلی، مصرف 140 کیلوگرم نیتروژن نسبت به عدم مصرف کود باعث افزایش توان رقابت کلزا با خردل وحشی شد، اما در تیمار 210 کیلوگرم نیتروژن، اثر منفی تراکم های بالاتر از 12 بوته خردل وحشی در متر مربع بر عملکرد کلزا افزایش یافت.
مقادیر نیتروژن,خردل وحشی,کلزا
https://jcesc.um.ac.ir/article_36159.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36159_7fe64910808b432ede8e7ca87d031561.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهشهای زراعی ایران
2008-1472
2423-3978
11
2
2013
06
22
مطالعه واکنش عملکرد گندم به تنش رقابت و سطوح مختلف نیتروژن
365
376
FA
سارا
اسدی
0000-0002-4658-1061
saraasadi.sai@gmail.com
امیر
آینه بند
0000-0002-9144-455X
دانشگاه شهید چمران اهواز
aynehband@scu.ac.ir
افراسیاب
راهنما قهفرخی
a.rahnama@scu.ac.ir
10.22067/gsc.v11i2.26152
مدیریت مطلوب رقابت های درون گونه ای و بین گونه ای موضوعی کلیدی در بسیاری از اکوسیستم های زراعی است. این آزمایش با هدف مطالعه اثرات رقابت درون و بین گونه ای تحت تأثیر سطوح مختلف کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه گندم در مزرعه تحقیقاتی شماره یک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز طی سال زراعی 90-1389 اجرا شد. آزمایش در قالب کرت های یک بار خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی شامل کود نیتروژن در 4 سطح (0، 50، 100و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و عامل فرعی شامل الگوهای رقابت در 4 سطح شامل: عدم رقابت، رقابت درون گونه ای، رقابت بین گونه ای و رقابت درون و بین گونه ای بود. نتایج آزمایش نشان داد که هر دو تیمار نیتروژن و الگوی رقابت بر عملکرد و اجزای عملکرد کمی و کیفی گندم تأثیر گذار بودند. بیشترین عملکرد دانه در شرایط عدم رقابت و کاربرد 100 یا 150 کیلوگرم در هکتار بدست آمد و با افزایش شدت رقابت عملکرد دانه کاهش یافت. کمترین عملکرد دانه نیز در شرایط عدم کاربرد نیتروژن بدست آمد. به علاوه، بیشترین درصد پروتئین در بالاترین سطح نیتروژن بدست آمد. ولی با افزایش رقابت، درصد پروتئین کاهش یافت. همچنین در سطوح پایین نیتروژن رقابت بین گونه ای بیشترین اثر منفی را بر عملکرد داشت، ولی در مقابل در سطوح بالای نیتروژن رقابت درون گونه ای بیشترین اثر منفی را دارا بود.
رقابت,گندم,نیتروژن,علف های هرز,تراکم بوته
https://jcesc.um.ac.ir/article_36165.html
https://jcesc.um.ac.ir/article_36165_fae811a3ceeab344ee00166eac4f7f18.pdf