پاسخ دو واریته خارلته (هوریدوم و اینتگریفولیوم) به 14 علفکش در شرایط محیطی کنترل شده، طی سال 2000 در ساسکاتون ساسکاچوان مورد ارزیابی قرار گرفت. پاسخ به هر علفکش طی آزمایش جداگانهای در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا شد (یک گلدان برای هر تکرار). مقادیر کاربرد علفکشها شامل صفر، 125/0، 25/0، 5/0، 1 و 2 برابر مقادیر توصیه شده (بر حسب گرم ماده موثره در هکتار) برای متسولفورون، 44/4 ؛ توفوردی، 876 ؛ توفوردیبی، 1400 ؛ کلوپیرالید، 152 ؛ دایکمبا، 128 ؛ امسیپیآ، 876 ؛ امسیپیبی، 1700 ؛ امسیپیبی + امسیپیآ (15 : 1 حجمی)، 1700 ؛ مکوپروپ، 926 ؛ هگزازینون، 1008 ؛ بنتازون، 840 ؛ بروموکسینیل، 336 ؛ گلیفوسیت، 880 ؛ گلوفوزینیت، 500 بود. 21 روز پس از تیمار علفکش، وزن خشک بخشهای شاخسارهای اندازهگیری شد. برای آنالیز آماری پاسخ به مقدار علفکش، از مدل لوگـلجستیک استفاده شد. این مدل برازش مناسبی به دادههای پاسخ ماده خشک شاخسارهای به مقادیر علفکش نشان داد. مقایسه تأثیر کنترلی علفکشهای مختلف روی خارلته، نشان داد که بیشترین تاثیر کنترلی مربوط به علفکشهای بروموکسینیل و هگزازینون، و کمترین تأثیر کنترلی مربوط به علفکش متسولفورون بود. دو واریته منحصراً به مقادیر علفکش هگزازینون، پاسخ متفاوتی نشان دادند. حساسیت واریته اینتگریفولیوم 40 درصد کمتر از حساسیت واریته هوریدوم بود. در صورتی که نتوان فقدان کنترل مناسب را به خصوصیات خاک یا محیط نسبت داد، شاید بتوان آن را به نوع واریته مربوط دانست.
ارسال نظر در مورد این مقاله